هر شب عیدم شده کابوس ننگ مشق عید
سد راهم گشته اکنون قلوه سنگ مشق عید
روزهای خوب تعطیلات ما شد افتتاح
با صدای ضربه ی سخت کلنگ مشق عید!
هر دو چشمم گشته خیس و چهره برج زهرمار
لنگ گشته هر دو پایم از خدنگ مشق عید
فکر حل پیک نوروزی چو بختک با من است
کی توان گشتن رها از تُنگ تَنگ مشق عید
لذتی دیرینه دارد عیش و نوش و تار و چنگ
آن زمانی که رها کردی ز چنگ مشق عید
رنگ فروردین ما دیگر هم اینک سبز نیست
چون بر آن گردیده غالب، آب و رنگ مشق عید
سیزده رفت و برایت رک بگویم ای رفیق
کوفت شد عیدم به لطف بی درنگ مشق عید!
چهارده با مُهر آغاز فلاکت آمد و
زد به روی دست کابوس قشنگ مشق عید!!!!
شاعر: فیروزه دهقانی
منبع: روزنامه پیام زمان