menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

شعر طنز : سعدی تو را جان فروغ، از شوخی من در گذر

روز مرد بر تمام مردای عزیز مخصوصاً پدرهای دوست داشتنی مبارک. نقیضه ای طنز بر غزل سعدی جان بی نظیر:

ای کاروان آهسته ران، کآرام جانم می‌رود”
درد درون سینه ام،تا اند ( End) رانم می‌رود

دنیا چه تکراری شده، گاهی تنوع لازم است
با دلستانش می روم، با دلستانم می‌رود

من با رفیقی مهربان، در جستجوی یک مکان
وقتی مکانم جور شد، نامهربانم می‌رود

او می‌رود دامن کشان، عینک به سر، ابرو کمان
یک ون گرفتش ناگهان، با ون امانم می‌رود

باور نکن این قصه را، هرکس بگوید: عاشقم،
آماده ام تا پای جان، پایت بمانم؛ می‌رود

کار لولو با یک لالای، حل می‌شد اما این لولو
بس که لالای برده دگر، دارد ممانم می‌رود

با یک خر آمد شهر ما، هرجا خر او می رود
آخر خر او مثل گاو، از نردبانم می‌رود

این نامسلمان بامنِ کافر چه کرده کین چنین
هر ثانیه، نام خدا روی زبانم می‌رود

دستان بابا خالی است، از نان و عشق و زندگی
با آبرویش زنده است، کم کم همانم می‌رود

سعدی تو را جان فروغ، از شوخی من در گذر
از این اراجیفی که بر، روی زبانم می‌رود
شاعر : صابر قدیمی

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر