مامور وظیفه شناسی، ضمن بازرسی منزلی با جناب سروان تماس می گیرد و …
رو میزش تخمه ی شور است سروان
خودش لم داده کیفور است سـروان
کنار مــــــتّکای پاره پوره
فقط ابزار وافــور است سروان
سر و وضع و دهان و مویِ مفلوک
نمی شه گفت، ناجور است سروان
دقیقاً هیجده سالش تمام است
فِـزِرتش لیک قمصور است سروان
بیـــارم یا نیـــارم لاشه اش را
بگو ما را چه دستور است سروان؟!
شاعر : داوود خانی لنگرودی