معانی فقط در بیان است و بس
” هنر نزد ایرانیان است و بس ”
زبان بازی از هر عمل، سخت تر
محبت فقط در زبان است و بس
گناه از ثریا و معمار نیست
مقصر فقط آسمان است و بس
توانا بود هرکه دارا بود
که داناترین ، ناتوان است و بس
اگر دانش آموز غر می زند
غم و غصه اش امتحان است و بس
ترافیک را ظاهرآ چاره است
اگر شهر تهران کلان است و بس!
چو لامبورگینی نیست در دسترس
برازنده ی تو ژیان است و بس
چه راحت زمانی خریدم پژو
که تولید ملی گران است و بس
فضای مَجازی نباشد مُجاز
بدون مجوز، زیان است و بس
از ایرانسل این گونه آمد پیام
پیامک بده، رایگان است و بس
نه این خط و آن سو، فقط یک جهت
حسابش درون سازمان است و بس
همانی که پست تو را لایک زد
دلش با دلت مهربان است و بس
من و دست کوتاه و نخلی بلند
ولی چاره اش نردبان است و بس
” چو ایران نباشد تن من مباد ”
” هنر نزد ایرانیان است و بس ”
شاعر : مهرانه نعیمی