شعر طنز زیر را سرکار خانم لیلا حسنوند به همراه ۹ نفر دیگر از طنزپردازان با موضوع “شعر اشتراکی برای سال گوسفند (بز)” سروده و برای ما ارسال کرده اند.
کارد وقتی می رسد بر استخوان گوسفند
تازه جان میگیرد اینجا داستان گوسفند
گاه قربان خرافه گوسفند مردمان
گاه قربان خرافه مردمان گوسفند
ساخته باشند با هم کار گله ساخته ست
گرگ وقتی با سگ و سگ با شبان گوسفند
ذبح اسماعیل کار سخت ابراهیم بود
سخت تر اما نبود از امتحان گوسفند (جواد نوری)
این که اسماعیل را ذبحش نکرده اند خب
یعنی آدم کرده کاری بر زیان گوسفند
حرف آدم را نمی فهمند گاهی وقت ها
آدمی هم می شود گاهی بسان گوسفند!
آدم از روزی که دنیا آمده فهمیده است
زندگی باید کند در این جهان گوسفند (ناهید نوری)
یکنفر چشمش بدنبال زبان بره بود
بود چشم من ولی دنبال ران گوسفند
گوسفندی سخت حیران گشت قربانی به قطب
کارد دید و ریخت فک وا شد دهان گوسفند
در زمستان برف باراند به تابستان عرق
وقت نشناس است بی شک آسمان گوسفند (علی حسینی ملک آباد)
در میان رتبه و کاپ و مدال رنگ رنگ
زود باید داد بعضی را نشان گوسفند (فریبا زمانی)
مثل خر شاید که چوب نام خود را می خورد
کاش تغییری کند نام و نشان گوسفند … (فرامرز ریحان صفت)
پشتشان پالان زده چوپان، سواری می کشد
می رود هر روز بالا راندمان گوسفند
پشمشان را چیده با آهنگ شاد بندری
بعد گوید هست این «جامه دران» گوسفند! (محمد رنجبری)
فحش دادی هی به آدم ها به نام گوسفند
فحش ها این بار بشنو از زبان گوسفند
گل اگر خوردند تیم گوسفندان در چمن
بود تقصیر از همان دروازه بان گوسفند (سعیده موسوی زاده)
در فضاهای مجازی هم قشون سایبری
سوژه می سازند از جام جهان گوسفند!
جزوه با متن کتاب و جور استادان و بعد
آخر ترم و دوباره امتحان گوسفند! (لیلا حسنوند)
گونی کاهی کشید و برد توی آغلش
نام آن ناحیه پس شد کهکشان گوسفند
ساختم در مصرع پایین پارادوکس را
با همان خوبان و از ما بهتران گوسفند (محسن ایمانی)
«محسن» و«احمد» نمی صرفد که هرشب میخوریم
بعد سرما چایی پشکل نشان گوسفند
گور بابای ردیف و عمق و وزن و قافیه
گور مامانه دوشاخ و پشم و ران گوسفند! (محمد رضا گلزار)
