سلام، استاد ابوالفضل زرویی نصر آباد، شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز، در یکی از محافل شعر “در حلقه رندان” سال 92، شعر طنز بسیار زیبا و پر مفهومی را قرائت کردند که می توانید فیلم آن را ملاحظه کنید، قسمتی از شعر را هم خودم گوش دادم و براتون در زیر تایپ کردم، اگر دوستان لطف کنند و کاملش کنند، خیلی ممنون میشم، اگر هم ایرادی در قسمتی که من تایپ کردم وجود داره، بگین اصلاحش کنم.
بازم همون دوره بی ثباتی
قربون اون حرفای عشق لاتی
قربون اون مخلصتم فداتم
قربون اون من خاک زیر پاتم
قربون اون حافظ روی طاقچه
قربون حسن یوسف تو باغچه
قربون مردمی که مردم بودن
اهل صفا، اهل تبسم بودن
قربون اون دوره پر دماغی
قربون اون تصنیف کوچه باغی
قربون دوره ای که خوش بینی بود
تار سیبیلا چک تضمینی بود
مردای ناب و اهل دل نداره
شهری که بوی کاه و گل نداره
بوی خوش کباب و نون سنگک
عطر اقاقیا و یاس و پیچک
بوی خیار تازه توی ایوون
تو سفره ای پر از پنیر و ریحون
بوی سلام گرم مرد خونه
تو حوض خونه رقص هندوونه
بوی خوش کتابهای کاهی
تو امتحان کتبی و شفاهی
قدم زدن تو مرز خواب و رویا
خدا خدا خدا خدا، خدایا
حرفای گریه دار نمی پسندیم
میخواین یه جوک بگم کمی بخندیم
خوشا بحال اون که تو محلش
هوای عاشقی زده به کلش
کسی که قلبش اتصالی داره
میدونه عاشقی چه حالی داره
با این که سخته، باز دلنشینه
وای از تپش، وای از تپش، همینه
……..