menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

سعیده موسوی زاده جزایری

سعیده موسوی زاده : طنز بازی کردن با آتش است

سعیده موسوی زاده گفت: شاید به شعر نوجوان کم توجه شده باشد اما به نظرم پرونده قابل قبولی دارد و در این سال‌ها خیلی‌ها از دوستان شاعرمان به این حوزه توجه کرده‌اند.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرگزاری فارس- مهناز سعیدحسینی: کتاب «مرغ همسایه غاز است» سروده‌های یک شاعر طنز پرداز برای نوجوانان است، شاعری که دغدغه روزگار نوجوانی را دارد و خیلی خوب به زبان به نوجوانان و حال و هوای آنها نزدیک شده است.

با سعیده موسوی زاده درباره کتاب «مرغ همسایه غاز است» و دغدغه‌هایی که در ذهن دارد گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

* خانم موسوی زاده! اولین سوالم درباره موضوع کتاب یعنی شعر نوجوان است، ما کتاب در حوزه شعر کودک تقریبا زیاد داریم و شعر بزرگسال هم که هر سال تعداد زیادی کتاب را به خود اختصاص می‌دهد اما معمولا به شعر نوجوان کمتر توجه می‌شود، شما چه ضرورتی دیدید که سراغ این حیطه رفتید؟

شاید به شعر نوجوان کم توجه شده باشد اما به نظرم پرونده قابل قبولی دارد. در این سال‌ها خیلی‌ها از دوستان شاعرمان به این حوزه توجه کرده‌اند و مجموعه‌های موفقی هم در این حیطه منتشر کرده‌اند که با اقبال مواجه شده است. ولی در مجموع سن نوجوانی سن خاصی است که نه هنوز وارد بزرگسالی شده و نه از کودکی خارج شده‌اند و به همین دلیل چیزی که باب میلشان باشد کمتر پیدا می‌کنند. من هم داعیه این را ندارم که کار موفقی ارائه دادم. امیدوارم نوجوانان خوششان بیاید .اما این را می‌دانم که در هر رده سنی همه ما از طنز و شوخ طبعی خوشمان می‌آید. برای همین سعی کردم با تکنیک طنز و شوخ طبعی یک سری شعر را برای نوجوانان بگویم که دغدغه‌های خودشان است و چیزهایی را که در این دوران با آن دست به گریبان هستند، مطرح کنم که زبان شیرینی داشته باشد.

*شما در این مجموعه خیلی نزدیک خوب به نوجوان‌ها و دغدغه‌هایشان نزدیک شده‌اید. فرزند نوجوان دارید؟

من یک پسر نوجوان دارم البته الان نوجوانی را پشت سر گذاشته اما همان حال و هوای چند سال پیشش روی من و روی تولید این شعرها تاثیر گذاشته است.

*پسرتان این شعرها را خوانده که ببینید وقتی یک نوجوان با این مجموعه روبرو می‌شود، چه بازخوری دارد؟

بله خوشبختانه من هر شعری می‌گویم اول برای خانواده‌ام می‌خوانم. دوستانم هم بچه‌های نوجوان دارند که حتما برای آنها هم می‌خوانم. یعنی قبل از اینکه کتاب منتشر شود از فیلتر دوستان نوجوان گذشته است. آنها نظرشان مثبت بوده ولی اینکه نظر بقیه چه طور باشد، نمی‌دانم.

*به هر حال شعر گفتن یک جور حرف زدن و ارتباط برقرار کردن است، به نظرم بخشی از زیبایی شعرهای شما به خاطر غیرمستقیم گفتن موضوعات است و در دوره نوجوانی هم نوجوانان از پند و اندرز مستقیم بزرگترها تقریبا بیزار هستند. آیا شما به نوعی غیر مستقیم والدین را هم مخاطب قرار داده‌اید که چه طور با فرزندان نوجوانشان برخورد کنند؟

هر گفت‌وگویی دو سویه است. اینکه گفت‌وگوها از بالا به پایین باشد، یک نفر خودش را در مقام نصیحت کننده قرار دهد، طرف مقابل خود را در موقعیت تهاجمی قرار می‌دهد و نمی‌پذیرد. نه تنها برای نوجوان، بلکه در‌کودک و بزرگسال و در همه آدم‌ها این چنین است. بنابر این اگر بخواهیم یک آموزش موثر داشته باشیم، قطعا بیانمان باید غیر مستقیم باشد. یعنی به شکلی باشد که ما یک رفتار را توضیح دهیم و او بر اساس آگاهی تصمیم گیری کند و ما برایش نتیجه گیری نکنیم. چون واقعا فکر می‌کنم دوره آموزش مستقیم و سنتی گذشته است. در آن زمان وقتی داستان برایمان می‌گفتند، حتی نتیجه گیری‌اش را هم بیان می‌کردند!

*و پدر مادرهای شما در این کتاب هم خیلی قشنگ به نوجوان‌هایشان درس داده‌اند. مثلا در شعر املت اینترنتی، مواجهه والدین خیلی قشنگ است که حالا که این قدر پای اینترنت هستی، املتت را هم در اینترنت بپز!

اگر والدین مخاطب این کتاب باشند که خیلی بهتر است و خوشحال می‌شوم. چون ببینید بخش بزرگی از مشکلات فرهنگی جامعه ما به خانواده‌ها برمی‌گردد که نمی‌توانیم دوستان خوبی برای هم باشیم. در یک خانواده اعضای آن اول باید دوستان خوبی برای هم باشند. اینکه مرتب نقطه ضعف بچه‌ام را نشان دهم و مرتب سرزنشش کنم یا فرقی نمی‌کند بچه با چنین رفتاری داشته باشد، اشتباه است. والدین باید یاد بگیرد با بچه‌هایشان دوست باشد و نخواهند محکومشان کنند که این کار و آن کار را چرا انجام دادی یا نه. واقعا اگر گفت‌وگوی سالم بین اعضای خانواده شکل بگیرد، در جامعه تسری پیدا می‌کند. چون خانواده‌ها هستند که جامعه را می‌سازند. اگر گفت‌وگو را یاد بگیریم و بفهمیم بچه ما یک انسان مستقل است و نباید به او حکم کنیم و دستور دهیم.

*نکته مهم دیگر در کتاب شما استفاده از زبان طنز است که می‌تواند بسیار بیشتر از زبان جدی تاثیر گذار باشد، چه قدر فکر می کنید جای طنز و طنزپردازی در شعر کودک و نوجوان خالی است؟

طنز یک تیغ دولبه است. خیلی استفاده از آن سخت . چون همان قدر که ممکن است به زبان شما کمک کند تا در مخاطب تاثیر بگذارید به همان مقدار هم ممکن است قضیه را لوث کند. ممکن است به سمت بی‌احترامی و توهین برود. باید خیلی حواسمان را در استفاده از طنز در انتقال مفاهیم اخلاقی جمع کنیم. واقعا بازی کردن با آتش است.

*شما چه طور با این آتش بازی می‌کنید که نتیجه کارتان دلنشین شده است؟

من واقعا نمی‌دانم نتیجه کارم چه قدر خوب شده است. ولی کار خیلی سختی است مخصوصا برای نوجوان. بارها از استادانم شنیده‌ام که شعر گفتن خودش کار دشواری است، طنز گفتن هم دشوار است. آن وقت شعر طنز گفتن برای سن نوجوانی که خیلی سخت است چون باید گشت و دغدغه‌های نوجوانان را پیدا کرد بعد این دغدغه‌ها را باید از نگاه و بیانی عنوان کرد که برایشان جذابیت داشته باشد و حالت تدافعی در آنها ایجاد نکند.

*این چندمین کتابی است که از شما منتشر شده است؟

بیست و یکمین کتاب.

*همه کتاب‌هایتان در حوزه طنز است؟

نه این اولین کتاب طنز من است.

*چون در فضای مجازی دیدم در حوزه شعر طنز فعال هستید گمان کردم ، مدت‌‌ها است شعر طنز می‌گویید.

من تازه وارد حوزه طنز شده ام و انتشارات قدیانی قرار است اولین مجموعه شعر طنزم را چاپ کند. با نام «شعرهای پاشنه بلند». تا حالا شعر طنز چاپ نکردم چون اطمینان نداشتم که آیا شعرها به حدی رسیده‌اند که به عنوان یک مجموعه چاپ شوند. الان تا حدودی به این اطمینان رسیده‌ام.

شعرهای آن کتاب موضوعات اجتماعی دارند و به ناشر سپرده‌ام. نام گذاری کتاب هم زن بودن من را مشخص می‌کند و هم آن ایهام پاشنه دار بودن و پاشنه آشیل و کارهایی را دارد که می‌توان با کفش پاشنه بلند انجام داد.

*مثلاً؟

مثلاً از پا در آورد و کسی را زد!

*پس یک عده را در کتاب زده‌اید؟

نه. ان شاء الله که نزدم. کار طنز زدن نیست. طنز مشکلات را نشان می‌دهد. برای اینکه با بیان شیرین راه چاره‌ای پیدا کند.

*مجموعه‌های قبلی‌تان در چه حوزه‌ای هستند؟

بیشتر شعر و قصه کودک بودند.

*درباره این مجموعه سوالی هست که من نپرسیده باشم یا حرفی دارید که بخواهید بگویید؟

احساس می‌کنم وقتی هر اثر هنری تولید می‌شود،‌ دیده شدنش، معرفی‌اش و توزیعش خیلی مهم‌تر از تولیدش است. در کشور ما تیراژ کتاب‌ها خیلی پایین است. بنابر این ما بیشتر سعی می‌کنیم آثارمان را به صورت مجازی منتشر کنیم چون حداقل به دست مخاطبان بیشتری می‌رسد. ولی فکر می‌کنم باید راه چاره‌ای پیدا کرد برای این مشکل. مخاطب من نوجوان‌ها هستند و این کتاب باید به دستشان برسد. حالا به هر شکلی…

*پس دغدغه رسیدن شعرهایتان به دست مخاطبان واقعی‌اش را دارید؟

بله. چون این شعرها متعلق به این نسل است. نسل نوجوان امروز، ۵ سال دیگر نوجوان نیستند و ممکن است دغدغه‌های نوجوانان در آن زمان اینها نباشد. بنابر این کتاب در همین سال‌ها به دست مخاطبش برسد.

*خودتان به راهکار این معضل فکر کرده‌اید؟

راهکارهای زیادی است. یکی همین معرفی کتاب از طریق رسانه‌های مختلف است. مثل کاری که شما انجام می‌دهید. بالا بردن تیراژ کتاب هم به این مساله کمک می‌کند که واقعا از ناشر توقع ندارم چون تا حدی توانایی مالی دارد. اما اشکال اساسی را به خصوص متوجه بخش توزیع می‌بینم. بخش توزیع ما دچار مشکلات زیادی است و شاید بتوان گفت مافیای توزیع داریم. به هر حال راهکارهایی باید برای این مشکلات اندیشید تا کتاب‌ها به دست مخاطبانشان برسند.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر