با توجه به تاکید رهبر انقلاب بر لزوم ژانر هجو در اشعار، مرتضی حیدری آل کثیر یادداشت کوتاهی در این باب منتشر کرده است.
به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، رهبر انقلاب در دیدار اخیر با شاعران با اشاره به لزوم توجه به ژانر هجو در اشعار فرمودند :
«پیغمبر به حسّانبنثابت گفت که هجوشان کن اینها را؛ او هم بنا کرد هجو کردن. [شما هم] هجو کنید؛ خب رقص شمشیر میکند! این جاهلیّت مدرن با جاهلیّت قبیلهای کنار هم قرار گرفتهاند! از این بهتر، منظره از این زیباتر! این را در شعر هجو کنید. هزار شعر درباره این میشود گفت مثلاً فرض کنید. حالا هجو یک مسئله است، طنز هم یک مسئلهی دیگر است که خب البتّه طنز خوشبختانه هست و امشب هم که هم آقا (محمد حسین مهدویان) خواندند، هم آقای ناصر فیض بودند که نخواندند و دیگران، الحمدلله از لحاظ طنز بد نیست؛ یواش یواش پیشرفتهایی کردهایم؛ منتها هجو جایش خالی است؛ باید هجو بشوند اینها که یک کارهایی گاهی می کنند. اینکه بیایند مثلاً فرض کنید کشوری مثل عربستان سعودی را بکنند کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل! دیگر از این جالبتر چیزی نیست! واقعاً جای هجو دارد، حیف است که هجو نشود؛ واقعاً اگر یک چنین چیزی هجو نشود حیف است، از دست میرود.»
از همین رو مرتضی حیدری آل کثیر یادداشت کوتاهی در باب هجو در شعر و ادبیات نگاشته است که در ادامه میخوانیم:
هجو آن گونه از سخن است که در آن شاعر احساس نفرت و اشمئزاز خود را از شخص یا موضوع خاصی معمولا با زبان طنز و گزنده بیان میدارد. در واقع هجو در مقابل مدح است، زیرا مدح براساس عاطفه حقیقی و تقدیر و ذکر مناقب ممدوح است و هجو بر حس نفرت و اشمئزاز استوار است. معمولا «هجو» خندهدار و طنز مینماید ولی غرض از بیان طنزآمیز آن انتقاد است و این مهم با ظرافتی که شاعر در بیان خود از آن همچون سلاحی سهمگین سود میبرد، به نتیجه میرسد.
در عصر جدید با رواج رسانههای جمعی و فضاهای مجازی این نوع شعر بسیار متداول و همهگیر شده و اغلب شاعران، هر چند اندک به این نوع شهر در جهت بیان مقاصدشان پرداختهاند. در دیدار اخیری که مقام معظم رهبری با شاعران داشتهاند، بهدرستی به این امر توصیه شده است.
رهبر از شاعران میخواهند که رقص شمشیر جاهلیت مدرن در کنار سعودیها را هجو کنند. گویی این درخواست یادآور درخواست پیامبر از حسان ابن ثابت است. آنگاه که شخصیتی دینی احساس میکند سلاح قلم و زبان گزنده ی شاعر میتواند به رسوایی دشمنی بینجامد که هویت جاهلانه و کودکانهاش از حد گذشته و مواقف سیاسیاش بسیار به لطیفه و جوک شبیه شده و بهترین و روشنترین برهانها و بهانهها را به دست شاعران داده است.
در این بین اما توجه به مسائل و ظرایفی مهم است و به نظر نگارنده بهرغم اینکه حجت بر شاعر تمام شده، اما مسائل و قرائنی در این هجویات دخیل خواهند بود که اگر شاعر نتواند بهدرستی به آنها بپردازد، ممکن است ناخواسته تیرش به هدف نخورد یا اینکه خدای ناکرده قومیت یا شخصیت دیگری را نیز هدف بگیرد. برای اینکه این موضوع روشنتر شود، باید به مصادیقی اشاره کنم.
در «هجو» سعودیها چند مشخصه و نام و گزاره ممکن است دستمایه خلق آثار باشد که ناخودآگاه این گزارهها و ظواهر از نشانهها و سنتهای قومیت عرب ایرانی میتواند باشد. از این میان واژههایی چون «عرب»، «دشداشه»، «عقال» و… میتواند زمینه حساسیت باشد، اگر شاعر نتواند بهخوبی از این واژهها استفاده کند.
شاعری چون «نزار قبانی» از کسانی است که صدها شعر در مذمت و هجو عربها سروده و در این سرودهها نیز ممکن است بسیاری از آداب و عقاید و سنن عربها را نیز مورد تمسخر و استهزا قرار داده باشد که مطمئنا هدفش بیدارگری بوده. اما در نهایت نزار قبانی خود یک(عرب)است و با زبان عربی به این امر مبادرت ورزیده و ممکن است مخاطب عرب او تا حدود زیادی با او همراه و همدل باشد. اما وقتی این اتفاق در زبانی دیگر بیفتد، مطمئنا حساسیتهایی را به همراه خواهد داشت که قطعا از تاثیرگذاری اثر کم کرده و در نهایت ممکن است باعث رنجش و جبههگیری شود. منظور من این نیست که شاعر نزدیک این واژهها نشود، بلکه چگونگی استفاده از آنها مهم است.
مثلا به جای واژه «عرب» میتوان از «سعودی» استفاده کرد. یا مثلا اگر از واژه «دشداشه» استفاده کنیم نباید خود لباس مورد تمسخر قرار گیرد و بلکه درباره شخصیت متلبّس به آن باید سخن به میان آید.
سید محمد جواد شرافت شعری با این مضامین و واژهها سروده که به نظر میرسد بهخوبی توانسته از پس این حساسیتها برآید.
با شمایم ای شمایان بشکه دشداشهپوش!
با وقاحت روی فرش نفت و خون میایستید
ای شما لات و هبلهای ابوسفیانتراش!
سالها در خانه امن الهی زیستید
ننگ بر نیرنگتان، با ماست روی جنگتان
ما که میدانیم اینک در هراس از چیستید
سید ما آفتابی از تبار مصطفاست
ای شیوخ شبزده! از دودمان کیستید؟
نفت هم روزی به پایان میرسد آل سقوط!
بیگمان امروز اگر هستید، فردا نیستید