menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

شب های کوش آداسی

رُمان طنز “شب های کوش آداسی” نوشته ی رویا صدر منتشر شد

رمان طنز «شب‌های کوش آداسی» نوشته م. مالمیرآبادی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار مهر، رمان طنز «شب‌های کوش آداسی» نوشته م. مالمیرآبادی به تازگی توسط انتشارات هیلاش منتشر و راهی بازار نشر شده است. م. مالمیرآبادی نام مستعار رویا صدر نویسنده و محقق حوزه طنز کشور است.

این رمان در ۳۰ فصل نوشته شده و آن طور که نویسنده‌اش می گوید افسانه نیست؛ سرگذشتی واقعی از حقیقتی است که جوانان با آن دست به گریبانند. «شب‌های کوش آداسی» توسط نویسنده‌اش به این ترتیب معرفی می‌شود: نغمه‌های روح بخش نویسنده در قلب سرازیر شده و از طریق بطون چپ و راست و لوله آئورت به وجدان بیدار بشریت پمپاژ می‌شود. رمانی است سراسر عشق و اشتیاق که در قرن بی‌مهری‌ها، سرگذشت واقعی زندگی فرشته و ابوالفتح‌خان و بابا و مامان و مش قنبر و اسکندر و ترگل و ورگل و افراسیاب و صفرآقا و بقیه شخصیت های این رمان آموزنده را به تصویر می‌کشد.

دست اندرکاران تهیه این کتاب، خواندن آن را به تمام پدران و مادرانی که فرزندان زیر ۳۲ سال دارند و همچنین دل سوختگان آینده بشریت و فعالان محیط زیست توصیه کرده اند.

شب های کوش آداسی

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

فرشته به مامان گفت: «حالا که فکر می‌کنم می‌بینم حرف‌های شما و بابا همه‌ش درسته و من چه احمق و بی‌شعور بودم که دل به پوریا بسته و از اسکندر غافل شده بودم. اسکندر واقعا با کرامت و دلچسب و روشنفکر و با کمالاته.»

«خب البته پوریا هم بد نیست. این طور که از محله و ساختمون خونه شون بر می‌آد، پسر بافهم و کمالاتیه و به درد تو هم می‌خوره. منظورم اینه که اگه ازت خواستگاری کرد، بگو حالا اجازه بدین اول از پدر و مادرم اجازه بگیرم و بعد جواب بدهم. مثل احمق ها از همون اول جواب “نه” نده.»

«مامان! ظواهر زندگی چشم شما را کور کرده و از کار انداخته. نمای خارجی منزل خالجون نسرین هم زیباست، تو ناحیه خوب تهران هم هست.»

«خب خالجون نسرین هم بد نیست، ولی اگه یادت باشه اونا اولش توی اون خونه تنگ و کور خیابون کمالی می‌نشستن و وقتی شوهرخاله خدابیامرزت اون کارخونه مصادره ای رو بالا کشید به آلاف و الوفی رسیدن. وگرنه حال و روزی نداشتن.»

«مامان، من جیفه گذران و پوسیده دنیا برای ذره‌ای ارزش نداره و عاشق فهم و کمالات اسکندرم.»

«همچین اسکندر اسکندر می‌کنه مثل این که کیه! یادت باشه من دختر بزرگ نکردم که هر به قول معروف لگوری از راه رسید ورش داره بره. این فکرا رو از تو گوشِت بیرون کن.»

«ولی مامان، اسکندر یه لگوری نیست، او بافهم و کمالاته. نجیب و تحصیل کرده و باادبه. برام کادو آورده.»…

این کتاب با ۱۹۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار ریال منتشر شده است.

خبرنگار : صادق وفایی

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر