menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

در خیر مقدم به «طنزهای انثاری»؛ مجموعه دیگری از نثرهای طنز راشد انصاری

رضا رفیع :

از مراسم استقبال تا زایمان در آمبولانس!

اول سالی، کتاب طنز دیگری از طنزپرداز خوب کشورمان «راشد انصاری» که زاده و ساکن بندرعباس است، چشم ما را روشن کرد. مردی سوار بر قلم طنز که بکوب و به شتاب، می تازد و می رود و آثار خودش را به جا می گذارد.
انتشار این اثر با فوت دو تن از طنزپردازان بنام و پیشکسوت در فروردین‌ماه جاری همراه بود: استاد حسین توفیق عزیز و خدابیامرز محمد خرمشاهی (رحمت‌الله علیهما). خدا آن دو را غرق رحمت واسعه اش کند و امثال راشد انصاری را تاب و توان بیشتری دهد که باز هم به عملیات انتشار کتاب ادامه دهند.
«طنزهای انثاری»، عنوان مجموعه دیگری از نثرهای طنز راشد است که عموماً وجه ژورنالیستی دارد و در سالهای گذشته در مطبوعات کشور و غالباً در جراید استان هرمزگان و شهر ساحلی بندرعباس (از جمله در نشریه ندای هرمزگان)،چاپیده شده اند. در این محل و مجال مختصر، شما را مهمان یکی دو نمونه از نثرهای طنز این کتاب غیرضالّه می کنیم.

مراسم استقبال
یک‌بار که در یکی از جشنواره‌های کشوری (مطبوعات و خبرگزاری‌ها) در رشته طنز اول شده بودم، در بازگشت به استان، به‌محض ورود به سالن فرودگاه متوجه شدم تعدادی از مسؤولین و هم استانی‌های عزیز، شاخه گل به‌دست آمده‌اند استقبالم. در دلم گفتم چه عجب بالاخره مسؤولین برای یک‌بار هم که شده به فرهنگ و هنر اهمیت دادند و به فکر استقبال از اهل قلم افتادند!
به هر حال خوشحال شدم، دستی به سر و صورتم کشیدم و یواشکی هیکلم را در شیشه‌ رفلکس درِ پشتی سالن برانداز کردم؛ اما نمی‌دانم چرا هر چه به جمعیت استقبال‌کننده نزدیک و نزدیک‌تر می‌شدم، احساس می‌کردم حواسشان به من نیست و جای دیگر را نگاه می‌کنند.
گفتم شاید قصد غافلگیری داشته باشند. اما همین‌که تقریباً رسیدم چند قدمیِ آنها، در کمال ناباوری دیدم یک‌مرتبه کل جمعیت هجوم بردند به سمتی دیگر! بین خودمان باشد،کمی به غرورمان برخورد؛ اما کنجکاو بودم ببینم آن گوشه سالن چه خبر است و این استقبال گرم به‌خاطر چه کسی است؟ با گرفتاری و هل‌دادن و لگد‌کردن پای چند نفر، موفق شدم در صفوف به هم فشرده هموطنان نفوذ کنم و تقریباً برسم به خط مقدم یا همان صف اول. در آنجا خوشبختانه دخترخانم نوجوانی را مشاهده کردم که ظاهراً در مسابقات تکواندوی کشور حائز رتبه شده بود.
بله دوستان، آن استقبال پرشور، از کسی نبود جز ورزشکاری کم‌سن و سال. بلافاصله شاخه گلی را که در آن شلوغی از دست کودکی کش رفته بودم، دودستی تقدیم ایشان کردم و خیلی محترمانه در بین جمعیت محو شدم…

زایمان در آمبولانس
«به‌ دلیل تعطیلی بخش زنان و زایمان تنها بیمارستان شهرستان … در استان هرمزگان و نبود پزشکان متخصص، سه خانم در حین انتقال به بیمارستان شهرهای مجاور در آمبولانس زایمان کردند…» ـ جراید
گزینه یک: بسیار عالی است!‌ زایمان را عرض می‌کنیم و عالی‌تر از آن در آمبولانس! به چند دلیل:
۱ـ هزینه کمتر
۲ـ شهروندان … از این به بعد به آن شعار قدیمی فرزند کمتر زندگی بهتر، بیشتر عمل خواهند کرد(آخه برادر محترم، خواهر محترمه! حالا که زایشگاه تعطیله و پزشک متخصص هم وجود نداره، فرزند واسه چی می‌خواین!؟)
۳ـ‌ فضای آرام و به دور از هیاهوی داخل آمبولانس!(برعکس بیمارستان).
۴ـ پزشک و ماما نمی‌توانند جایی بروند و آن خانم مربوطه نیز مجبور نیست هی دم به ساعت با صدای منحصربه‌فرد خود از بلندگو اعلام کند: فلانی … به بخش زایمان!
۵ـ در صورت متولد‌نشدن نوزاد به‌طور طبیعی، احتیاجی به عمل سزارین و پرداخت زیرمیزی نیست؛ بلکه راننده آمبولانس (ترجیحاً خانم) می‌تواند با انداختن آمبولانس در دست‌اندازها و چاله‌چوله‌های موجود در جاده، عملاً عمل سزارین را انجام دهد!
۶ـ و خلاصه اینکه برای تسویه‌حساب، نیازی نیست از این اتاق به آن اتاق و از این طبقه به آن طبقه مراجعه شود.
گزینه دو: زایمان در آمبولانس این مزیت را هم دارد که نوزاد عوض نمی‌شود و در آن واحد تغییر جنسیت نمی‌دهد! چرا که تجربه ثابت کرده برخی مواقع، زنان باردار پسردار بوده‌اند، اما پس از فارغ‌شدن، دختر را تحویل گرفته‌اند و یا بالعکس.
پیشنهاد: حال که به همت عزیزان زحمتکش، به خیر و خوشی، زایمان در آمبولانس صورت می‌گیرد؛ ای کاش مسؤولان محترم هم ترتیبی می‌دادند تا ترتیب عروسی‌ها نیز در آمبولانس داده می‌شد؛ یعنی به علت گرانی مسکن و بالابودن نرخ اجاره سالن و همچنین جلوگیری از ریخت و پاش‌های الکی، اگر مراسم عروسی در آمبولانس برگزار شود، از هر حیث مقرون به صرفه خواهد بود.
کار نشد ندارد!‌در ثانی، مراسم در آمبولانس به خاطر تنگی فضا، رابطه‌ها صمیمی‌تر کرده و ارتباط‌ها تنگاتنگ‌تر خواهد بود. که همین امر باعث می‌شود کانون خانواده گرمتر هم بشود و همچنین زوجین به شعار جدید «دو بچه کافی نیست!» نیز با فراغ بال بیشتری عمل کنند. (بالاخره تکلیف ملت را روشن فرمایید. فرزند بیشتر یا کمتر!؟) این در حالی است که برگزاری مراسم ازدواج در آمبولانس، از ورود اراذل و مسائلی همچون دعوا و چاقوکشی نیز جلوگیری خواهد کرد. برای آوردن عروس خانم از آرایشگاه و دورزدن در سطح شهر و ایجاد مزاحمت برای شهروندان هم به بوق‌زدن احتیاجی نیست!. چرا که برای آمبولانس دیگر بوق‌زدن اُفت دارد!‌
و در آخر باز هم پیشنهاد می‌شود برای نوزادی که به سلامتی در آمبولانس متولد شد، اگر دختر بود نام «آژیر» و اگر پسر بود، نام «میل‌لنگ» را انتخاب کنند.

منبع : روزنامه اطلاعات

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر