menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

کاریکاتور کامبیز درم بخش

درم بخش : چاپ کاریکاتور برای روزنامه‌ها و مطبوعات دردسرساز شده است

کامبیز درم‌بخش می‌گوید: کسی مثل من با این سطح از شهرت، هنوز اجاره‌نشین هستم. اگر دولت از هنرمند حمایت کند، دیگر هنرمند نیست. چراکه آن وقت مجبور است هرچه دولت می‌خواهد را انجام دهد. هنرمند نباید التماس کند. این وظیفه‌ی یک مملکت است که از هنرمندانش محافظت و نگهداری کند.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار ایلنا؛ وارد نمایشگاه مرور آثار کامبیز درم‌بخش در گالری آرت‌سنتر (باغ) که می‌شوید، حتی پیش از اینکه از پله‌ها بالا بروید و وارد سالن‌های اصلی شوید، بی‌واسطه با کاریکاتورهایی که به دیوار چسبیده؛ رو‌به‌رویید. بالا رفتن از پله‌ها را که آغاز می‌کنید هم، دو و برتان پُر است از کاریکاتورها و نقاشی‌های سیاه‌و‌سفیدی که هیچ‌یک از آن‌ها لزوماً ارتباط معناداری با یکدیگر ندارند. وقتی به بخش اصلی نمایشگاه در طبقه اول، بخشی که دو سالن اصلی در آن قرار دارند می‌رسید، وضعیتِ درهم‌ریختگیِ مدیوم‌های مختلف از این هم بدتر می‌شود. از نقاشی‌های بزرگ به سبک اندی وارهول گرفته تا فیلم مستند، عکس، مینیاتور و … همگی به شکل مستقلی در نمایشگاه جای گرفته‌اند.

درمبخش درباره‌ی لزوم نمایش آثار با مدیوم‌ها و سبک‌های مختلف در قالب یک نمایشگاه می‌گوید: «این مسأله دو دلیل دارد. یکی این است که توانایی کاری‌ام را نشان بدهم. بعضی می‌گویند که عکاسی، نقاشی و مدیوم‌های مختلف با هم فرق دارند. اما من اعتقاد دارم آنچه اهمیت دارد، آن آدمی است که پشت قضایاست و همه‌چیز را تصویری می‌بیند. فقط ابزار تفاوت دارد. موضوع اصلی، نگاه مسلط هنرمند و خلاقیت‌هایش است. همانطور که در نمونه‌های اروپایی هم داریم، یک طراح یا کاریکاتوریست می‌تواند فیلمساز هم بشود. ریشه همه این‌ها یکی است: خلاقیت.»

او که بیش از صد اثر را در این گالری به نمایش گذاشته و این‌ نمایشگاه را فقط بخش کوچکی از کارهایش می‌داند، ادامه می‌دهد: «یک هنرمند می‌تواند از زوایای مختلف به همه‌چیز نگاه کند. خود من در ابتدا نقاش بودم و بعدها کاریکاتور کشیدم. البته باید اضافه کنم که من بیشتر یک روزنامه‌نگارم. نصف بیشتر عمرم را در مطبوعات کار کرده‌ام. همه‌ی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و نوه‌هایشان مرا می‌شناسند. من با چهار نسل کار کرده‌ام. در واقع هر چه که من دارم، پایه و اساسش کار روزنامه‌نگاری است. کاری که به‌واسطه‌ی آن یک بینش اجتماعی و سیاسی پیدا کردم که همان‌ها را کم‌و‌بیش می‌توانید در آثارم هم پیدا کنید.»

کارِ من مثل یک روزنامه‌نگار، کنکاش، پژوهش و عمیق‌تر شدن در مسائل اجتماعی و سیاسی است

همیشه طرف مردم بودم و درد طبقه‌ی ضعیف را بیان کردم

او که روزنامه‌نگاری را اساس کارش می‌داند، معتقد است: «وقتی کسی روزنامه‌نگار است، همیشه با یک نگاه متفاوت به مسائل نگاه می‌کند. مردم همیشه به مسائل ظاهری توجه دارند، اما یک روزنامه‌نگار، کنکاش و پژوهش می‌کند. من هم این ویژگی را داشتم. مثلاً در بچگی همیشه همه‌جا می‌رفتم و با افراد و طبقات مختلف، از راننده تاکسی گرفته تا استاد دانشگاه، معاشرت می‌کردم. در یک قهوه‌خانه املت می‌خوردم و در عین حال در شیک‌ترین هتل‌های تهران هم می‌ماندم. این شد که تمام این تضادها و نابرابری‌های اجتماعی را کشف کردم. یکی از ویژگی‌های کار من این بوده که همیشه طرف مردم بودم و درد طبقه ضعیف را بیان کردم. کار من اما طوری بود که هم عامه مردم آن را دوست دارند و هم طبقه‌ی خاص و روشنفکر.»

هم عامه مردم و هم روشنفکران آثارم را دوست دارند

او که در گذشته طعم انتقاد به عمومیت‌یافتن و گستردگی آثارش را هم چشیده، ادامه می‌دهد: «به من ایراد می‌گرفتند که باید تکلیفت را روشن کنی. می‌گفتند یا باید کار هنری را انتخاب کنی و یا کار بازاری. آن زمان به کارهای مطبوعاتی، سردبیری و … کارِ بازاری می‌گفتند. به هر حال آن زمان روشنفکران جز برای آثار خودشان، ارزشی برای کار دیگری قائل نبودند. آن زمان جوان‌تر بودم و کمی ناراحت هم شدم. گفتم لابد راست می‌گویند و من کارم بازاری است. اما زمانی که به خارج از کشور سفر کردم و خارجی‌ها دیدند که من می‌توانم کارهای مختلفی انجام دهم، این را یک حُسن دانستند و نه یک نقطه‌ی ضعف. تقریباً هنوز هم سبک کاری‌ام به همان شکل است و دو سرِ طیف را در خود دارد.»

چاپ کاریکاتور برای روزنامه‌ها و مطبوعات دردسرساز شده است

با وجود علاقه همیشگی درم‌بخش به روزنامه‌نگاری، اخیراً در این حوزه کم‌کار شده و دلیلش را نه کم‌کاریِ خودش که سانسور می‌داند: «اخیراً روزنامه‌ها و مطبوعات آنچنان‌که باید از کاریکاتور استفاده نمی‌کنند یا چاپ کاریکاتور ممکن است برایشان دردسرساز باشد. گاهی اتفاق افتاده که روزنامه‌ای که کاریکاتور را به آن‌ها داده‌ام، زیرش عنوان دیگری ذکر کرده‌اند؛ یا چیزهایی را به طرحم اضافه کرده‌اند، یا برای مصرف دیگری آن را به کار برده‌اند. من هم نمی‌توانم تمام‌مدت خودسانسوری کنم و ترجیح می‌دهم کارِ مطبوعاتی‌ام را جز با یکی‌دو مجله‌ی هنری ادامه ندهم.»

زبان تصویری من نه‌تنها در ایران که در تمام دنیا قابل فهم است

اساساً کاریکاتورها با معنای عینی و مشخص گره خورده‌اند و همین معناداری، در آثار دیگر درم‌بخش هم وجود دارند. از عکس‌های اخیرش گرفته تا مینیاتورهای سیاه‌و‌سفید، همگی با ارائه‌ی یک مفهوم مشخص درگیرند. او در این خصوص می‌گوید: «معناداری به نوعی امضای آثارم محسوب می‌شود. سال‌هاست که بدون‌کلام حرف می‌زنم. یعنی یک زبان تصویری دارم که آن زبان نه‌تنها در ایران که در تمام دنیا قابل‌فهم است. رسیدن به این مرحله از این منظر جذاب است که شما با تصویر، در کوتاه‌ترین مدت، پیام‌تان را به مردم می‌رسانید. این پیام می‌تواند سیاسی، اجتماعی یا فقط یک حسِ شاعرانه باشد.» او کاریکاتورِ خوب را کاریکاتوری می‌داند که بدون‌کلام باشد و می‌گوید: «البته آثار روزنامه‌نگارانه را نفی نمی‌کنم؛ ولیکن اگر شما بتوانید در کمترین زمان و فرصت، با کمترین امکانات و ساده‌ترین متریال، با یک کاغد و قلم، حرف‌تان را به تمام دنیا برسانید، به موفقیت بزرگی رسیده‌اید.»

آثار را طوری قیمت‌گذاری کرده‌ام که مردم معمولی بتوانند آن‌ها را بخرند

در حالی که هنرمندانی با سابقه و جایگاه کامبیز درم‌بخش، معمولاً آثارشان را با قیمت بسیار بالایی به فروش می‌رسانند، اما آثار این نمایشگاه عموماً قیمت بالایی ندارند. درباره‌ی دلیل این مسأله که از او پرسیدیم، پاسخ داد: «یکی از دلایل پایین بودن قیمت‌ها این است که من شدیداً کار می‌کنم و تولیداتم زیاد است. پارسال ۶ نمایشگاه انفرادی و ۱۰ نمایشگاه دسته‌جمعی داشته‌ام. به این‌ها اضافه کنید که برای جشنواره‌های مختلفی از جشن تصویر گرفته تا موزه هنرهای معاصر، داور بوده‌ام. حجم آثاری که تولید می‌کنم آنقدر زیاد است که به سختی می‌توانم پشت میز کارم بروم. بنابراین از آنجا که نمی‌توانم این همه اثر را نگه دارم یا در همان زمان بفروشم، اگر آثارم به دست مردم برسند، بهتر از این است که خاک بخورند یا آسیب ببینند. بنابراین سعی کرده‌ام آثارم را طوری قیمت‌گذاری کنم که مردم معمولی هم بتوانند آن‌ها را بخرند. قیمت پایین گذاشتن روی آثار، هم به رسیدن بیشتر اثر به دست مردم کمک می‌کند و هم از نظر اقتصادی باعث می‌شود آثار بیشتری بفروشید و پول بیشتری به دست بیاورید.»

او درباره‌ی پایین آوردن ارزش اثر بواسطه‌ی قیمت‌گذاریِ پایین می‌گوید: «راستش ارزش اثر به خودش است و نه به گرانی یا ارزانی آن. اگر بخواهیم اینطور فکر کنیم، هیچ وقت، هیچ کسی نباید کارش را بفروشد. ضمن اینکه عموماً آثار هنرمندان بزرگ معمولاً بعد از مرگشان ارزش بیشتری پیدا می‌کند. در تاریخ هنر هم اکثر هنرمندان در زمان حیات‌شان زجر کشیده‌اند.»

هنوز اجاره‌نشینم

هنرمند نباید التماس کند

او که حمایت مالی دولت از هنرمند را هم قبول ندارد، ادامه می‌دهد: «کسی مثل من با این سطح از شهرت و معروفیت، هنوز اجاره‌نشین هستم. ببینید اگر دولت از هنرمند حمایت کند، دیگر هنرمند نیست. چراکه آن وقت مجبور است هرچه دولت می‌خواهد را انجام دهد. هنرمند نباید التماس کند. این وظیفه‌ی یک مملکت است که هنرمندانش را محافظت و نگهداری کند. تنها چیزی که در تاریخ می‌ماند، آثار هنرمندان است. کسانی که کار هنری می‌کنند از ویژگی‌های خاصی برخوردارند که آدم‌های معمولی از آن بی‌بهره‌اند. این کار آسان به دست نمی‌آید، مگر با سال‌ها کوشش، پژوهش و عاشق بودن. اینکه هنرمندی در ابتدای کارش به فکر فروش اثر باشد، غلط است. چیزی که برای فروش کشیده شود دیگر اسمش هنر نیست. خود اثر اگر خوب باشد، به فروش هم می‌رود. زمان که بگذرد، دیگر کسی از اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی سوال نمی‌کند. آنچه باقی می‌ماند هنر است. به همین دلیل هم باید به اثر و هنرمند احترام ویژه‌ای گذاشت. هنر اگر بناست با مسائل اقتصادی پیوند داشته باشد، دیگر هنر نیست.

زمان که بگذرد، دیگر کسی از اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی سوال نمی‌کند. آنچه باقی می‌ماند هنر است.

او ادا می‌دهد: «تمام هنرمندان یک سری مشکلات خاص روحی دارند که هنرمند می‌شوند. به هر حال از یک جایی ضربه خورده‌اند. شما هیچ انسان مرفه و پولداری را دیده‌اید که کار هنری بکند؟ من که ندیده‌ام. اصولا ذات هنر به گونه‌ای است که شما باید اعصابت خراب باشد. روانت ناراحت باشد. زجر کشیده باشی. گرسنگی کشیده باشی. بی‌پولی کشیده باشی تا بتوانی کاری کنی. من هم همینطور بودم. واقعاً مزه گرسنگی را چشیده‌ام. دوران بی‌پولی را دیده‌ام. هنرمند باید شخصاً دغدغه‌مند باشد.»

او در آخر درباره‌ی حال و هوای کارهای این روزهایش گفت: «سعی می‌کنم کار امروزم بیشتر به هنر نزدیک باشد. هرچند هنوز هم در برخی آثارم می‌توانید آن شیطنت‌های سیاسی و طنز را، البته خیلی شسته‌رفته‌تر، ببینید.»

نمایشگاه مرور آثار کامبیز درم‌بخش تا ۲ خردادماه در گالری آرت‌سنتر (باغ) به آدرس فرمانیه، بلوار اندرزگو، انتهای خیابان سلیمی شمالی، شماره ۱۴۷، باغ انجمن خوشنویسان ادامه داشت.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر