menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

Humorous-Satirical Works

خاطرات و خطرات ترجمه دوقلوها!

چندی قبل مصاحبه‌ای داشتیم با آقای دکتر فرامرز آشنای قاسمی طنزپرداز پیشکسوت و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی، پیرامون چاپ کتاب “مجموعه آثار فکاهی- طنز” ایشان و نیز ترجمه انگلیسی آن تحت عنوان “Humorous-Satirical Works” در داخل و خارج از کشور. در پی چاپ آن مصاحبه، برخی از دوستان علاقه‌مند شدند تا با نحوه فرآیند ترجمه آثار ادبی از زبان فارسی به انگلیسی، به ویژه در ژانر طنز، اطلاعات بیشتری کسب کنند. به همین خاطر مصاحبه‌ای انجام دادیم با مترجم اثر فوق، جناب آقای “عباس احمدی” در ارتباط با راهکارها و دشواری‌های ترجمه چنین آثاری، که در ذیل تقدیم می‌شود.

مجموعه آثار فکاهی طنز فرامرز آشنای قاسمی

مجموعه آثار فکاهی طنز فرامرز آشنای قاسمی

شیرین طنز: جناب آقای احمدی، لطفا در ابتدا خودتان را برای مخاطبان شیرین طنز معرفی کنید. اینکه چند سال دارید، تحصیلات‌تان چیست و سابقه‌تان در زمینه ترجمه کتاب و به ویژه در زمینه ترجمه آثار طنز چه بوده است؟
احمدی: بسیار خوب، اُمیدوارم دیگر مخاطبان «شیرین‌طنز» تعجب نکنند، من بیست و پنج سالم بیشتر نیست، تا جایی که عنوان “جناب آقای” پشت سرش زیادی سنگینی می‌کند. هیچی عذاب‌آورتر از این نیست که دیگران خیال کنند خیلی نابغه‌ای! به هر حال افتخار می‌کنم که در میان دست‌اندرکاران چاپ این اثر توانستم نقش مترجم نسبتاً جوان را ایفا کنم.
برخلاف تصور، رشته تحصیلی من ادبیات زبان انگلیسی نیست، بلکه بطور تخصصی‌تر فارغ‌التحصیل گرایش مترجمی زبان انگلیسی هستم، اما از سالها پیشتر بطور مستقل روی ترجمه آثار ادبی کار میکردم، داستان کوتاه، نثر منظوم، انواع شعر؛ اشتیاق وافری که در مورد ترجمه درآمدزاتر متون فنی-علمی نداشتم. هرگز بطور طولانی‌مدت بیرون از ایران زندگی نکردم اما به لطف تشویق‌های اطرافیانم همین جا در کرج، آنقدر یادگیری زبان دوم را زود شروع کرده بودم که ۱۴ سالگی رمان‌های علمی‌تخلیلی دو غول رمان‌نویسی، آیزاک آسیموف و استیون کینگ را به زبان انگلیسی گیر می‌آوردم و با ولع تمام می‌‌خواندم و حالا باورم نمی‌شود چقدر کم سر در می‌آوردم؛ واقعاً ضرورتی نداشت، نسخه ترجمه‌شده بیشتر این کتاب‌های خارجی به زبان مادری‌ام حاضر و آماده در بازار نشر آن موقع ایران پیدا می‌شد. شاید همین علاقه غریب باعث شد نخستین تجربه رسمی‌ام در این حوزه با ترجمه چندین رمان از انگلیسی به فارسی کلید بخورد؛ برای نمونه، سال ۱۳۸۸ «دزد کتاب» نوشته مارکوس زوساک که مدتی بعد از رویش فیلمی اقتباسی ساخته شد، یک ‌جورایی تراژدی شیرین محسوب می‌شد.
در مورد ژانر طنز و هجو، بطور خاص در دوران دانشگاه، سوای کتابهای درسی، برروی دشواری‌ها و فنون ترجمه به سبک آزاد این گونه آثار ادبی نوشتاری اغلب از انگلیسی به فارسی تمرین می‌کردیم، نمونه بارزش از میان رمانهای طنزآمیز به معنای واقعی خنده‌بازاری با عنوان اصلی Catch-22 نوشته جوزف هلر بود که به فاصله پانزده سال با عناوین مختلف «تبصره۲۲» و «کلک مرغابی» به فارسی ترجمه شده؛ مطمئنم به بازآفرینی فوق‌العاده خلاقانه‌ای نیاز دارد. به نمونه‌ای از داستان‌های هجوآمیز اشاره کنم، «۱۹۸۴» جورج اورول که ظرف نیم‌قرن به قلم بیش از ۱۰ مترجم به فارسی برگردانده و بازنشر شده از جمله صالح حسینی. حقیقت را خلاصه اعتراف کنم، با تمام آمادگی که داشتم، به‌‌ندرت در بلندپروازانه‌ترین خیالاتم می‌گنجید به این زودی‌ها مشابه جان نیوتون تصمیم بگیریم «مدیر مدرسه» جلال آل احمد را به انگلیسی ترجمه کنم. تا امسال هیچ فرصت طلایی نصیبم نشده بود توانایی‌ام را بطور جدی و عملی روی گلچین نوشته‌های نشاط‌آور آقای آشنای قاسمی محک بزنم. چالش‌برانگیز، از هزاران جنبه خوراک تحلیل انتقادی می‌شود. شاید مأموریت غیرممکن بعدیم «چرند و پرند» دهخدا باشد.

شیرین طنز: چطور شد که شما ترجمه این اثر را به عهده گرفتید؟
احمدی: این پروژه اواخر تابستان به من سپرده شد. پیشنهاد بی‌سابقه‌ای بود، یک دور بادقت کل متن را مرور کردم. فصل اول چشمم به «گل‌آقا» خورد، یک‌دفعه پرتاب شدم به خاطرات زمستان ۷۹، این نشریه به خاطر پدرم گهگاهی سر از خانه درمی‌آورد، منم متن داخل حباب‌های سفید را تندتند می‌‌خواندم و بعد قیچی به دست کاریکاتور آدم‌ها را می‌بریدم و توی دفتر مخصوصی می‌چسباندم. حیف شد گل‌آقا چند سال بعد خداحافظی کرد. حالا بگذریم، در فصل‌های بعدی متوجه شدم چقدر تنوع موضوعی و قالب‌های نگارشی وجود دارد؛ ستون‌های برگزیده از مطبوعات رنگارنگ ایرانی، به ترتیب همراه با توصیف بخشی از زندگینامه حرفه‌ای نویسنده به قلم خودش. علیرغم شناختی که از مهارت‌های خودم در ترجمه امتحانی آثار ادبی مشابه داشتم، هنوز کمی اضطراب بابت عدم‌وفاداری واژگانی و شکست در انتقال بار طنزآمیز و فرهنگ‌محور متن به زبان مقصد وجود داشت. باید از دوستانم در خارج از کشور که فارسی بلد نبودند به عنوان مخاطب بومی نظرخواهی می‌کردم تا از چگونگی تأثیر احتمالی‌ بر جامعه بزرگ‌تر مطمئن شوم. به هر حال، بدون معطلی تماس تلفنی گرفتم و امکان‌پذیری ترجمه اثر به انگلیسی را تأیید کردم.

شیرین طنز: ترجمه این اثر، در مقایسه با سایر کتبی که پیشتر ترجمه کردید، چه تفاوتی داشت؟
احمدی: تفاوت عمده در جهت ترجمه و ژانر بود. یعنی اگر تا به حال هشت اثر ادبی با موضوع‌های گوناگون از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده بودم، هیچ وقت بطور رسمی مجموعه‌‌ای در زمینه طنز مطبوعاتی در اختیارم قرار نگرفته بود تا در جهت وارون یعنی فارسی به انگلیسی برگردانم. گذشته از تفاوت، امتیاز متمایزی که این بار نصیبم شد ارتباط پیوسته با صاحب کتاب و آشنایی خوب ایشان با انگلیسی بود؛ خیالم راحت بود هر جا به مشورت لازم باشد تاحدود زیادی می‌توانم روی نویسنده حساب باز کنم. تازه در کنار دو ویراستاری که همکاری داشتند مثل چهار آشپز پرشور شده بودیم.

شیرین طنز: آیا تا قبل از این کار، سابقه ترجمه کتاب از زبان فارسی به انگلیسی را داشتید؟ یا دست‌کم ترجمه آثار طنز از فارسی به انگلیسی؟
احمدی: تعداد کتابهای طنزی که در طول تاریخ ادبیات ایران به انگلیسی ترجمه شده متأسفانه آنقدر نبوده که یکیش من باشم. به جز تمرین‌های آمادگی پراکنده‌ای که برای غلبه بر ترجمه‌ناپذیری در دانشگاه انجام می‌دادم تا امسال هیچ سابقه‌ رسمی در این ژانر ادبی نداشتم که به چاپ برسد. سابقه و دانش به یک اندازه اهمیت دارند. سرمشقم برای بازآفرینی بخشی از این کتاب به انگلیسی، مجله‌های طنز سیاسی-اجتماعی مثل Plop! و Blitz بود که یک زمانی برخی از شماره‌های بایگانی آنها را به خاطر شباهت محتوا و صفحه‌آرایی به نشریه «گل‌آقا» می‌خواندم.
به‌تازگی روی ترجمه کتابی ۱۰۴۴ صفحه‌ای درباره «تاریخ معماری ایران» از فارسی به انگلیسی کار میکردم که به درخواست نویسنده ناقص ماند. اما اگر دو محدوده «کتاب» و «طنز» کنار گذاشته شود، تاکنون بالای ۶۰۰ هزار واژه از فارسی به انگلیسی برگردانده‌ام که شامل مجموعه داستان کوتاه، نمایشنامه، زیرنویس فیلم، مقاله‌های علمی و غیره می‌شود. بطور مستقیم ربطی به طنز نداشتند ولی همین پیش‌زمینه ذهنی خیلی از موانع ناگزیر را برای ترجمه سخت‌ترین کاریکلماتورهای این کتاب برداشت.

شیرین طنز: نویسندگان معمولا روی آثارشان حساس هستند، شما در هنگام ترجمه با نویسنده اثر مشکلی پیدا نکردید؟
احمدی: منم کم حساسیت نداشتم، وسواسم گاهی مزمن می‌شود، فقط کافی بود همکلاسی‌های قدیمی بعد از تقابل دوقلوها ازم ایرادگیری کنند، پای آبرو و اعتبار حرفه‌ای در اینجا دوطرفه بود. دلم می‌خواست این گفتگو سه‌نفره باشد. هنوز درک نمی‌کنم آقای آشنای قاسمی بر چه مبنایی اینقدر به من لطف و اعتماد داشتند. وظیفه مترجم اصلی چیدن آجرهای زیربنایی این متن بود. در لایه‌های بالاتر، نویسنده به همراه ویراستاران تلاش کردند با چند جفت چشم کمکی به کیفیت کار اضافه کنند. بنابراین مشکل خاصی نبود به جز اینکه انتظار داشتم قبل از چاپ برای آخرین بار نسخه نهایی را بازبینی کنم که فرصت نشد. البته الان که چند صفحه را ورق می‌زنم نیازی نمی‌بینم، تا چاپ‌های بعدی.

شیرین طنز: با توجه به اینکه این کتاب، مجموعه کاملا متنوعی از آثار فکاهی و طنز، تازه آن هم در قالبهایی بسیار متفاوت، از کاریکلماتور و شعر نو و کلاسیک تا داستان و نمایشنامه طنز را دربر گرفته، بیشترین دشواری‌تان در ترجمه کدامیک از این بخشها بود؟
احمدی: بیشترین دشواری مربوط به شعر و کاریکلماتور می‌شد که سرشار از ترکیب‌های نوآورانه و بازیگوشانه با کلمات بود. رویکرد من برای ترجمه آزاد این کتاب، فارغ از قالب‌های گوناگونی که داشت، ادبیات تطبیقی بود؛ یعنی برای ترجمه هر بخش از متن به دنبال نمونه‌های موازی از لحاظ محتوا و ساختار در آثار انگلیسی می‌گشتم. مثلاً بازتاب کاریکلماتورهای فارسی که گاهی جناس تام داشتند، در برخی سخنان تک‌خطی مشاهیری چون برناردشاو مشاهده می‌شود. در مورد شعر نو و کلاسیک نیز به همین ترتیب معادل‌های ساختاری کلی از لحاظ اوزان و قافیه‌بندی در بافتار ادبیات انگلیسی انتخاب کردم و بعد محتوا را قطعه‌به‌قطعه همراه با حفظ آرایه‌های زیبایی‌شناختی روی هم سوار کردم. در اینجا باید توازنی ظریف بین وفاداری به مقصود نویسنده و طبیعی جلوه کردن در برابر مخاطب برقرار بماند. هر چند در مورد این کتاب، کفه ترازو با نیت قبلی کمی بسمت خاستگاه پایین‌تر کشیده شد. در نهایت اینکه فاصله‌های فرهنگی دور و دراز هنگام ترجمه داستان‌کوتاه و نمایشنامه اغلب با افزودن پاورقی توضیحی برطرف می‌شد. درباره جزییات مراحل ترجمه برخی از تکه‌های مجزای این اثر شاید بتوانم یک مقاله مفصل بنویسم.

شیرین طنز: آیا مولف اثر، که از قضا خودش مترجم نیز هست، در فرآیند ترجمه با شما همراه بود و راهنمایی‌های موثری در زمینه ترجمه به شما می‌نمود؟
احمدی: بله، من در بعضی موارد جزئی برای انتقال مفهوم اندکی دچار انحراف می‌شدم و فقط نویسنده بود که می‌توانست مطلب را روشن‌تر بیان کند و درخواست بازنویسی بدهد. شک ندارم همین میزان دقت را در ترجمه آثار نویسندگان دیگر به خرج داده‌اند، هر چند از مزیت مشورت رودرو برخوردار نبودند. من روی قضاوت مولف در مورد معادلیابی اشتباه، زیاد بحث نمی‌کردم. فقط جاهایی مخالفت نمی‌کردم که پای سلیقه‌ در میان بود. در مرور نهایی کتاب، آقای آشنای قاسمی سرسختانه پافشاری می‌کردند که ترجمه دارد “سنگین” می‌شود، باید کمی نرمش کنید. حدس می‌زنم سرکار خانم زهره مثنا که نسخه آخر را ویرایش کرد، برای این “نرمش” حسابی ورزیده بود.

شیرین طنز: مولف اثر همواره از شما به عنوان مترجم شجاع یاد می‌کند. علت این امر چیست؟ سن کم‌تان (۲۵ سال)، اینکه کار لایه‌لایه و پیچیده بوده، ارایه اثر در قالب‌هایی بسیار متنوع و یا . . .؟
احمدی: احتمالا همه موارد فوق! فکر می‌کنم هر مترجمی از این ریسک‌ها نکند. گواهش در تعداد انگشت‌شمار کتاب‌های مشابه است که تا امروز به زبان‌های دیگر “دوقلو” شده. یادم می‌آید موضوع ترجمه‌ناپذیری آثار ادبیِ پیچیده از دیدگاه برخی از نزدیک‌ترین دوستان همکلاسی‌ام همیشه ترسناک به نظر می‌رسید، چون نسبت به حوزه‌های دیگر ترجمه زحمت، حوصله و زمان بیشتری می‌طلبد. من در این رشته آنقدر کله‌شقم که از شجاعت بی‌نیازم.

شیرین طنز: اکنون که کار تمام شده، حاصل کارتان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
احمدی: حاصل این کار گروهی هر چه باشد باید منتظر واکنش همه مخاطبان بمانیم. برای رسیدن به دایره‌ وسیع‌تری از خوانندگان شاید یک سال طول بکشد. اگر لحظه‌ای کوتاه از جلد مترجم بیرون بپرم و از زاویه شخصی غیرایرانی به فهرست مندرجات کتاب نگاه کنم، بی‌شک سرنخ‌های آشنایی را پیدا می‌کنم که ارزش پیگیری دارد. هنوز وقتم آنقدر باز نشده که سطربه‌سطر کتاب را شخصاً در جمعی بخوانم و به سهمی که داشتم باجرئت نمره بدهم.

Humorous-Satirical Works

Humorous-Satirical Works

شیرین طنز: اینطور که شنیده‌ایم، شما آثار ادبی زیادی را تاکنون به زبان اصلی خوانده‌اید و می‌خوانید، با توجه به این سابقه، و نیز اینکه این کتاب در سایت آمازون برای فروش عرضه شده، به نظرتان ماحصل کارتان برای مخاطب خارجی جاذبه دارد؟ یعنی آیا خواننده خارجی طنز نهفته در آثار را درک می‌کند و اگر درک می‌کند، برایش جذاب است؟
احمدی: بله، به زبان انگلیسی. بنابه عادت در اوقات فراغتم جدیدترین رمان‌ها و مجله‌های انگلیسی روز را می‌خوانم و برای بهبود کیفیت نگارشم الگوبرداری می‌کنم. ناگفته نماند بخش‌های مختلف اثری که من ترجمه کردم برای هر ایرانی به یک اندازه بار طنز ندارند، چه برسد به مخاطب انگلیسی‌زبان. بنابراین جذابیت باید مولفه‌ای نسبی باشد، یعنی لبان هر خواننده‌ای باتوجه به معیارهای شخصی‌اش از تأثیرگذاری یک اثر طنز شکل می‌گیرد. در کتابی ۴۰۰ صفحه‌ای تألیف مایک ساکس که خیلی وقت پیش خواندم، با ۲۱ طنزنویس برتر جهان جداگانه گفتگو شده، هر کدام تکنیک‌های طنزآفرینی خودش را برای مخاطبان انگلیسی‌زبان تعریف می‌کند. من اینطور برداشت میکنم که انتقال خنده میان فرهنگ‌های بیگانه به اندازه گذشته غیرممکن نیست. فکر میکنم بهتر باشد “مخاطب خارجی” را تفکیک کنیم؛ از لحاظ جغرافیایی، زبان مادری، تحصیلات، علاقه به طنز و حتی میل به خندیدن. برای مثال، یک استاد دانشگاه چینی در پکن که انگلیسی را زبان دوم آموخته ممکن است هزل نهفته در داستان «استاد دانشگاه جوان» را خیلی بهتر از دانشجوی آمریکایی در شیکاگو درک کند که زبان مادری‌اش انگلیسی است.

شیرین طنز: با اینکه می‌دانیم که نحوه اثرگذاری یک اثر ترجمه شده بر مخاطب آن، به شدت تابع متن اصلی و به واقع، منوط به قلم نویسنده اثر است، ولی مترجم نیز می‌تواند در این زمینه بسیار تأثیر گذار باشد. آیا شما حداکثر تلاش خود را در زمینه ملموس کردن هرچه بیشتر این اثر برای مخاطب خارجی و به واقع ارتقا آن کردید؟ می‌توانید مثال بزنید؟
احمدی: بله، خوشبختانه آقای آشنای قاسمی در همان ابتدای کار بارها تأکید کرده بودند که هدفشان صرفاً ترجمه کتاب به انگلیسی نیست، بلکه قصد دارند بار طنز و فکاهی طوری منتقل شود که لبخندی واقعی بر لبان مخاطب بنشیند، حتی اگر به قیمت حذف برخی قسمت‌ها تمام شود. بنابراین تنها قسمت‌هایی ترجمه نشدند که تکیه بر واژگان کلیدی فارسی بود و احتمال می‌رفت مخاطبین در نیم‌نگاهی چندسطری به درونمایه فرهنگ ایرانی پی نبرند. به هر حال، از اینکه چنین اختیاری برای تشخیص ترجمه‌ناپذیری به من داده شده بود بی‌نهایت خوشحال بودم. خیلی کم پیش می‌آید نویسنده‌ای در عین آشنایی با زبان مقصد و درک فرایند ترجمه، کتابش را به شخص دیگری بسپارد. تا فراموش نکردم این را هم اضافه کنم که بیشتر طنزهای سیاسی- اجتماعی در این کتاب خاصیت ماندگاری داشتند. یعنی پیام‌های محتوایی نه تنها از ظرفیت کافی برای معرفی به جهان برخوردار بودند بلکه پیش از ترجمه، در همین ایران هم دهه‌ها از تاریخ انقضاء فاصله داشتند.
برای بومی‌سازی مطالب طوری که عموم خوانندگان انگلیسی‌زبان احساس بیگانگی نکنند، برروی دو قسمت بیشتر از بقیه تمرکز می‌کردم. فاصله فرهنگی- اجتماعی و محدودیت واژگانی. اولی بیش از اندازه پیچیده است. حوصله‌تان را سر نمی‌برم، در جایی از کتاب برای هضم یکی از لطیفه‌های کوتاه با عنوان «آی بته بته بته!» همه‌چیز مهیا بود، ولی مخاطب باید آشنایی زمینه‌ای با جشن چهارشنبه‌سوری ایرانی داشت، برای همین یک پاورقی مختصر گذاشتم تا پلی باریک روی شکاف فرهنگی بسازم. از دومین قسمت هم مثال می‌زنم و راه‌حلش را به زبان آدمیزاد توضیح می‌دهم. کاریکلماتورها!
“چکیدن خون پرنده در آسمان، از چکیدن ماشه تفنگ شکارچی در زمین خبر می‌دهد.”

The blood trickled from birds in the sky is a telltale of a poacher’s gun triggered on the ground.

ترجمه جناس تام “چکیدن” در صورتی ممکن است که همان آرایه ادبی به شکلی دیگر در انگلیسی جبران شود که گاهی اتفاقی جور می‌شود و گاهی باید ساعت‌ها کندوکاو کرد.

شیرین طنز: آیا حاضرید باز هم در زمینه ترجمه کتب طنز از فارسی به انگلیسی فعالیت کنید؟ اگر بلی، چه معیارهایی برای انتخاب آن آثار خواهید داشت؟
احمدی: بله، با کمال میل (یا سماجت). به شرط اینکه نویسنده به زبان انگلیسی مسلط نباشد! گذشته از شوخی، همه طنزپردازها در قالب کتاب کار نکرده‌اند و مترجم‌ها هم به آثار کتبی محدود نمی‌شوند. در هر صورت، اگر به همین شیوه آثار گردآوری از منوچهر احترامی، پرویز شاپور و کیومرث ص. فومنی موجود باشد، با همان “شجاعت” همیشگی حاضرم برای سال آینده به انگلیسی ترجمه کنم.

شیرین طنز: در خاتمه اگر صحبتی دارید، بفرمایید.
احمدی: خیلی ممنون. برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم و منتظرم فهرست مترجم‌های ثبت شده این ژانر در سایت «شیرین طنز» شش برابر نویسنده‌ها شود. محض اطلاع خوانندگان محترم‌تان، لینک کتابی که درباره برترین طنزپردازهای جهان اشاره کردم، البته هنوز به فارسی ترجمه نشده، در این لینک تقدیم می‌شود.

علاقه‌مندان به تهیه کتب فوق می‌توانند به پایگاه‌های زیر:
* لینک خرید نسخه فارسی از ما
* لینک خرید نسخه انگلیسی از ما
* لینک خرید نسخه‌های فارسی و انگلیسی از سایت آمازون

https://goo.gl/hVdkqu

chatنظرات شما

۲ دیدگاه

  1. دکتر پارسا:

    برای نویسنده و مترجم گرامی این کتاب آرزوی موفقیت می کنم. به امید دیدن کارهای بیشتر این گرامیان

  2. زهرا:

    ممنون خیلی جالب بود امیدوارم موفق باشید تو کارتون آقای آشنای قاسمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر