menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

حسن فرازمند

حسن فرازمند، شاعر، طنزپرداز و روزنامه‌نگار، نهم اسفند سال 1335 در ورامين متولد شد. تحصيلات خود را تا اخذ ديپلم طبيعي آن روزگار در همان شهر به پايان رساند و هم‌زمان همكاري خود را با برخي از نشريات از جمله مجله جوانان در سال‌هاي قبل از انقلاب آغاز كرد و نخستين شعرهايش را در سال 1353 به بعد با عنوان «حسن لرني ـ ورامين» در اين مجله هفتگي پرشمار آن روزگار به چاپ رسانيد و از سال 1356 به بعد همكاري خود را با راديو آغاز كرد و چندي نيز به كار ترانه‌سرايي پرداخت. سپس به خيل روزنامه‌نگاران پيوست و بيش از 34 سال است كه با مطبوعات همكاري مستقيم دارد. اكنون نيز با روزنامه اطلاعات همكاري مي‌كند.

از فرازمند مجموعه شعر «كلوزآپ نماي نزديك» توسط نشر روزگار در سال 1386 و نيز مجموعه شعر «برگ و باد» توسط انجمن شاعران ايران در سال 1390 منتشر شده است. اكثر آثار او در قالب نيمايي است.

او تازه‌ترين شعرهايش را هر هفته پنج‌شنبه شب در جلسه حلقه‌ مهر انجمن شاعران ايران ارائه مي‌كند.

حسن فرازمند

بخشی از اشعار ایشان را در ادامه می خوانید :

«سفرنامه»

آب‌جوش و يخ و سيگار

بستني كيم،‌ زغال

خط ايرانسل و نوشيدني سرد و گوارا

ابتداي سفر اين است،‌ عزيزم

انتهاي سفر اما:

خاطرات من و تو،‌ عكس لب جاده و رود

و اجاقي خاموش

خالي از آتش و دود

و تو با من خواهي گفت: حسن

كاش انسان

دائما در سفر و فكر سفر بود.

***

«مثلث‌ها»

من كه از كار فلك سر درنمي‌آرم

اين چه رسمي!

اين چه اوضاعي‌ست كه؟!

من تو را دوست

او مرا دوست

ديگري دنبال اوست

دست آخر هم

هر سه‌مان تنهاي تنها

و جهان لبريز از عشق مثلث‌هاي تودرتوست

**

من كه از كار فلك سر درنمي‌‌آرم

ليكن‌ اي آرام جانم،‌ مهربانم‌، دوستت دارم

***

«موتوري‌ها»

خسته مي‌لولند

مي‌روند از لابه‌لاي دودها

مي‌روند از لابه‌لاي هرچه آيينه

هرچه گلگير و سپر‌، سخت

زودتر از ما به مقصد مي‌رسند،‌ آري

گاهي اما ديرتر

گاهي اما هيچ‌وقت

***

«فنج»

رفته با خود ديري‌ست

گوشه‌اي دنج گرفته‌ست

نشسته‌ست

حال اين فنج گرفته‌ست

بال اين فنج شكسته‌ست

و تو گويي‌، حتا

خودش از قصد

در باز قفسش را بسته‌ست

**

بال اين فنج شكسته‌ست، خدايا

بال اين فنج شكسته‌ست

***

«سير و گشت»

بروم باغ كمي سير كنم

و مواظب باشم

گشت ارشاد نگيرد

گل و بلبل را با هم

***

«راز»

پشت هر در خبري

زير هر سنگ گياهي

پس هر حادثه يك رشته‌ي راز

سرنخ‌هاي نهفته‌ست و نگفته‌ست به هر چشم و نگاهي

**

آه‌ اي چشم من اي ساده‌، چه‌قدر

روي هر سطح چنين مي‌لغزي

و مرا مثل خودت

مي‌فريبي و چنين مي‌خواهي؟!
منبع : ایسنا

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر