menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

شعر طنز تا بوی کباب

جمعه ی قبلی به همراه عیال …

آخر هفته!

شعر طنز تا بوی کباب

جمعه ی قبلی به همراه عیال
با رفیقانی که بودند اهل حال

رفته بودیم از مسیر طرقبه
داخل باغ رفیقی یک شبه

من شب قبلش به جز کیک و عسل
گوشت را کردم تهیه از محل

همسرم با اندکی غُر صبح زود
گوشت را در مایعی خوابانده بود

ظهر گشت و گوشت را کردم به سیخ
سیخ ها پر گشت از سر تا به بیخ!

منقلی را قبل از آن کردم ردیف
( باشد این یک کار حساس و ظریف )

بعد با کلی تمرکز، بی شتاب
گوشت ها را روی آن کردم کباب

دوستان خوردند با کلی شعف
بهبه و چهچه زدند از هر طرف

یک نفر می گفت: « خیلی عالی است
جای آقای فلانی خالی است »

دیگری هم گفت: « ای یار عزیز
واقعا این گوشت می باشد لذیذ »

مابقیِ گوشت را بعد از غذا
باغبان باغ، یعنی « مش رضا »

جمع کرد و داد تا سگ های باغ
هی خورند آن گوشت ها را داغِ داغ

ناگهان دیدیم یک چیز شگفت
من خفن کف کردم و قلبم گرفت!

کلِّ سگ ها گوشت ها را ناگهان
پس زدند و پارس کردن همزمان!

همسرم پرسید از مشتی رضا:
« این چنین کردند این سگ ها چرا؟ »

دستِ خود را « مش رضا » زد پشت دست
گفت: « چون این گوشت ها گوشت خر است!»
امیرحسین خوش حال« کولی »
Koyli.mihanblog.com

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر