menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

سید حسن حسینی

تاملی در شعرهای طنز دکتر سید حسن حسینی

سعید یوسف نیا

زنده یاد دکتر سید حسن حسینی با انتشار مجموعه شعر نوشداروی طرح ژنریک افق تازه ای را در گستره شعر طنز به ما نشان می دهد که حاکی از اشراف و تسلط او بر هر دو مقوله شعر و طنز است. این مجموعه آمیزه ای از بینشی حکیمانه و نیشخندی شاعرانه و از روی تامل است که در داغی پنهان و گدازنده ریشه دارد. به گمان من اگر بر آن باشیم که اصیل ترین و ارجمندترین مجموعه شعر طنز امروز را بشناسیم، باید به سراغ مجموعه شعر نوشداروی طرح ژنریک برویم و با این جاده های بکر و مه آلود همسفر شویم.
دکتر حسینی با بهره گیری از کمترین و ساده ترین و دم دستی ترین کلمات، به مفاهیمی نقب می زند که بخشی از واقعیتهای تلخ و در عین حال کمیک دنیای امروز ماست. ایجاز در دنیای کم فرصتی ها که زمان خطی، بی رحمانه و با سرعت و شدتی سرسام آور بر آن پنجه افکنده است یکی از مهمترین مولفه های تولید فرهنگ به شمار می رود و دکتر حسینی با اشراف بر این واقعیت است که با استفاده از شش کلمه به چنین درکی از ارتباط شعر و نان می رسد و می سراید:
شاعری وام گرفت
شعرش آرام گرفت
و یا ارزش و اهمیت نقد را در تشخیص سره از ناسره این گونه توصیف می کند:
شاعری شایعه بود
نقد تکذیبش کرد
و همچنین غم بی خانمانی شاعر و وظیفه شناسی شهرداری را در جمع آوری زباله های شهری! اینگونه به تصویر می کشد:
شاعری خانه نداشت
در خیابان خوابید
شهرداری سر ذوق آمد و اقدامی کرد!
و اینجاست که برای شاعر نه پولی می ماند و نه حالی:
شاعری پول نداشت
دوستانش گفتند
لااقل حال بده
طبق معمول نداشت

نکته ی طنزآمیز نام مجموعه ی نوشداروی طرح ژنریک صرف نظر از مفهوم کلی آن ، در واژه ی نوشدارو نهفته است. شاعر خود نیز می داند که این نوشدارو بی اثر است و گوشی برای شنیدن آهنگ صدای او وجود ندارد و این فریاد ناتمام، شنیده نخواهد شد زیرا که به قول بیدل:
بس که دارد شور آهنگ مخالف، روزگار
هر که می آید در اینجا طالب گوش کر است
و به قول خود سید بزرگوار:
هیچکس داد من از فریاد جانفرسا نداد
عاقبت خاموشی مطلق به فریادم رسید
و باز به همین علت است که دکتر حسینی شعرهای خود را همچون نامه های بی مخاطبی می داند که گیرنده ای جز نویسنده ی نامه ندارد:
شاعری شعری گفت
بینوایی به خودش نامه نوشت
که یادآور این شعر بیدل است که:
پیش آو بخوان از رقم سینه ی ریشم
من نامه ی افتاده به خاک از کف خویشم
دکتر حسینی با توانایی کم نظیری که در شناخت بار معنایی و کنایی واژه ها و ریزه کاریه و ظرافتهای زبان داشت قدم در ساحتی گذاشت که بکر و نامکشوف مانده بود:
جمع در باره ی اثبات وجود ازلی گپ می زد
ژنده پوشی طلب برهان کرد
شاعری شعری گفت
عاشقی آه کشید
عارفی هوهو کرد
تاجری دسته چکش را رو کرد
توجه دکتر حسن حسینی به وضعیت پرتناقض و نابسامان کسانی که داشته ها و یافته های موهوم خود را وسیله بر شدن و سرور شدن می دانند توجهی دقیق و عمیق است اما چگونگی مواجهه او با این تناقضهاست که عطر و بویی دلنشین و منحصر به فرد به شعرهای او بخشیده و موجب سرایش این شعر مشهور شده است:
شاعری وارد دانشکده شد
دم در
ذوق خود را به نگهبانی داد
خدایش بیامرزد که بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افقهای باز نسبت داشت.
منبع: شماره سوم کرگدن (ضمیمه سه شنبه های روزنامه اعتماد) به سردبیری سید علی میرفتاح

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر