به قربان کسی که زن نداره
بلائی بر سرش اصلا نداره
که او آزاد هست و بی خیاله
هزاران دوست ، یک دشمن نداره
به تن پوشد لباس جمله مردان
به بر زیرپوش ویک دامن نداره
نه پیش بندی برای ظرفشوئی
نه یک وان بهر رخت شُستن نداره
اگر کارمند باشد وای به حالش
که بی پول است و او روغن نداره
نپردازد کرایه بهر خانه
نه تترون پارچه شرمن نداره
ز های و هوی بچّه در امان است
غذا دادن ، عوض کردن نداره
فقط سیگار وینستون بگیرد
چو کاری با زر و بهمن نداره
شود قارون در ایام تجرّد
هر آن کس جیب او اِسکن نداره
همیشه داغ باشد آن وجودش
برای سرد کردن فن نداره
اگر یار منی یک جو مخور غم
که دنیا ارزش شیون نداره
غلط کردی و افتادی به تلّه
غلط کردن دیگه بشکن نداره
همین شعرش رو مهدی گفته با ترس
چو تاب لنگ کفش، بر تن نداره
مهدی ایران نژاد پاریزی
http://mehdiirannejad.blogfa.com
یک دیدگاه
سید علیرضا رئیسی گرگانی:
سلام و عرض ادب دارم و احترام محضر مبارک شما فرهیخته و ادیب بزرگوار
به روزم با « ما از عطش ژاله برون افتادیم» و « الهی به ابرو کمان های تیز»
منتظر حضور پر مهر و نظر ارزشمندتان میمانم ، بنده نوازی میفرمائید
ارادتمند رئیسی گرگانی