طنز آن باشد که چون نوشته آید، مردم را بخنداند و مسئولین را بلرزاند و هرکه بخواند، در معنی آن فرو ماند که از عجائب و غرائب است و چکیده ذوق خلایق ظرایف.
طنزپرداز هر جا که رود راست ببیند و راست نویسد و چون بر مذاق مدیران خوش نیاید، او را موجودی بد ذات و لئیم خوانند؛ اما هرگز ندانند که مدح و مداهنه و لاپوشانی کمکاریها و خیانت و ریاکاری و دروغ، از وظایف طنز نیست. پس بر مدیران نیک اندیش واجب است که در مرمت حال این طبقه بکوشند و با طبع ظریف آنها بجوشند که این گروه خیرخواهانند و رفیقان شفیق. نه مضرّ حیات و مخلّ جلسات!
بر وزارت جلیله کار و امور کارگران لازم باشد که طنزپردازی را جزو مشاغل سخت و زیانآور بشمارند و در تعظیم و تکریم بیمه و اضافه کاری و سختی معیشت آنها سعی تمام نمایند. چرا که این شغل، هم هنر است، هم کار. و کاری سختتر از کار در معادن زغالسنگ و مترو و اورژانس و آتشنشانی!
بر دولت فخیمه نیز واجب است که با تأمین معیشت این گروه، نسبت به اعاده حیثیت این هنر باستانی اقدام نمایند.
منبع : روزنامه اطلاعات، سهشنبه ۹ خرداد ماه ۱۳۹۶