– وزیر آموزش و پرورش گفت اعتبار نداریم بخاریهای نفتی را حذف کنیم دانشآموزان را بیمه کردیم. بدین ترتیب آتشنشانهای عزیز اگر خدای ناکرده زبانم لال حادثه مدرسه شینآباد تکرار شد اول باید بیمهنامه دانشآموزان عزیز را کنترل کنند که هم بیمه شده باشند و هم تاریخش منقضی نشده باشد بعد اگر مدارکشان کامل بود این عزیزان را خاموش کنند.
– در ادامه سخنان گهربار وزیر آموزش و پرورش در مورد بیمه کردن دانشآموزان به علت عدم وجود اعتبار برای جمع کردن بخاریهای نفتی، شنیده شد که وزارت کشور گفته اعتبار نداریم سلاحهای سرد و گرم را جمعآوری کنیم بنابراین شهروندان را بیمه کردیم. وزارت بهداشت هم اعلام کرده چون اعتبار نداریم مواد غذایی فاسد و ناسالم را جمعآوری کنیم مردم را بیمه کردیم. سازمان هواپیمایی هم چون پول ندارد هواپیمای نو و سالم بخرد، مسافران را بیمه میکند. حالا اگر سازمانی هم پیدا شود مردم را در برابر اثرات پارازیت بیمه کند که عالی است و دیگر تا هر وقت دلشان خواست میتوانند پارازیت ول کنند. اتفاقا الان مدیر مسئول گفت پول حقالتحریر این مطلبت را هم نداریم بدهیم به جاش بیا بیمهات کنیم.
– وزیر بهداشت گفت نیازی به فریاد نیست. گوشهایمان باز است. از قدیم هم گفته بودند آنچه البته به جایی نرسد فریاد است و در واقع جناب وزیر همین موضوع را به صورت ملموستر و عینیتری بازگو کردند.
– من فهمیدم سیاستمداران هم از جنس خودمان هستند و در یک طبقه قرار داریم. از کجا فهمیدم؟ از آن جا که محسن رضایی گفت برای انتخابات مجلس روی ما حساب باز نکنید. درست مثل من که همین را از شما میخواهم و میگویم تو را به خدا تو را به جان هر کی دوست دارید برای انتخابات مجلس روی من حساب نکنید. شباهت را دیدید؟
– یک شباهت دیگر هم بگویم؟ شباهت من با صادق زیباکلام. او گفته دوست ندارم به اوین بروم. یعنی واقعا کسی هم هست دوست داشته باشد؟ کسانی که دوست دارند دستها بالا. خب آمبولانس بیا هر کی دستش بالاست را ببر بیمارستان.
– عارف گفته دیگر چماق کارایی ندارد. باید از ایشان پرسید اولا یعنی زبانم لال تا حالا کارایی داشته؟ حالا برای چه کسی کارایی ندارد؟ مصرفکننده چماق یا مصرفشونده؟ صدای ناشناسی هم البته میگوید جایگزین چماق رسید؛ اسیدپاشی!
– وزیر بهداشت گفت: ایرانیها شش برابر آمار جهانی نان میخورند. و احتمالا هشت برابر استاندارد جهان حرص. اصلا حرص را میگذارند لای نان میخورند.
– مدیر عامل شرکت خدمات کشاورزی گفت تا پنج سال آینده از واردات کود بینیاز میشویم. احتمالا از بس برخی دوستان در این مدت شاهکار به خرج خواهند داد به خودکفایی میرسیم! باید چند سال پیش به خودکفایی میرسیدیم. نمیدانم چرا نشده؟
– در خبرها آمده بود طرح ممنوعیت به کارگیری سلاح سرد غیرمتعارف تصویب شد. خب چاقو که غیرمتعارف نیست و بنابراین احتمالا مشمول این طرح نخواهد شد. اما میترسم قلم سلاح سرد غیرمتعارف شناخته بشود و مشمول این طرح باشد. آن وقت یا باید قلم را بگذاریم زمین یا بابت حمل و البته استعمال سلاح سرد غیرمتعارف محاکمه شویم.
– رئیس سازمان میراث فرهنگی گفته چارهای نداریم جز این که از محیطزیست پرستاری کنیم. احتمالا فردا هم رئیس سازمان محیط زیست خواستار مراقبت پزشکی از آثار باستانی میشود. به هر حال فعلا که محیطزیست به کما رفته و معلوم نیست کی بلند شود خیلی نیاز به پرستاری ندارد. شاید صلاح بدانند اعضایش را اهدا کنند.
– اتفاقا اعلام شد پنجشنبهها زنگ محیطزیست در مدارس به صدا درمیآید. دوستی پرسید این زنگ چه زمانی میخورد؟ گفتم زنگ آخر. در واقع همان زنگ تعطیلی مدرسه است.
– در خبرها آمده بود رتبه ایران در اقتصادهای آزاد جهان بیست پله سقوط کرد. سیاهنمایی هم حدی دارد. اولا وقتی ما ته خطیم دیگر سقوط چه معنایی دارد؟ آدم از روی صندلی سقوط میکند اما از روی زمین سفت که سقوط نمیکند. مثلا تیمی که در لیگ شانزده تیمه در رده شانزدهم است به رده بیستم که سقوط نمیکند. خلاصه اصلا سقوط تو کارمان نیست. تازه این طور که ما از وجنات بازار و اقتصاد این کشور میبینیم خیلی هم اقتصاد آزادی است به طوری که هر کس آزاد است هر جور دلش خواست معامله کند. هر چی دلش خواست وارد کند، صادر کند، بخرد، بفروشد و … خلاصه اقتصاد این کشور از هفت دولت آزاد است. آن وقت الکی هی برای اقتصاد ما حرف درمیآورند.
– شنیدیم همه دانشآموزان یک کلاس توسط مدیر مدرسه تنبیه بدنی شدهاند. خیلی اتفاق خوب و جرقه مثبتی است. چرا؟ چون بالاخره یک کسی پیدا شد که شعارهای دولت قبل از جمله عدالت ـ عدالت در تنبیه فراگیر هم خودش عدالتی است که دولت قبل خیلی سعی کرد به آن نائل شود ـ را رعایت کند.
– در خبرها خواندیم دوازده و هفت دهم دصد ایرانیان افسردگی دارند. بقیه هم لابد فرار مغزها کردهاند.
– رئیس اتحادیه لبنیات گفت مطمئن باشید لبنیات گران میشود. آگاهان اقتصادی گفتند: نه بابا. چی میگی؟ نگووووو. امکان نداره. محاله. تو خواب ببینی و اصلا مگه شدنیه؟ کی دیده تا حالا؟ به حق چیزهای ندیده و نشنیده. نشر اکاذیب یعنی همین ها.
– وزیر نیرو گفته ورود فاضلاب به رودخانهها را قبول دارم. به نظر میرسد اگر خدا بیامرز سهراب سپهری زنده بود حتما الان میسرود: آب را گل نکنید. کود گلها دو برابر شده است.
نویسنده : شهرام شهیدی
منبع : شماره ی 41 ماهنامه طنز و کارتون خط خطی