menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

دهمین شب طنز خنداخند

اشعار طنز دهمین شب طنز خنداخند در اصفهان

مردم دنیا بنا به اخبار رسیده، از طنز بدشان نمی‌آید. هرکدام نیز به‌نوعی با این پدیده وارونه، کنار آمده‌اند. ولی در اینجا درست وسط دنیای شوخی، طنز بخشی از زبان و نگاه مردم اصفهان به‌حساب می‌آید. درست در این نصف جهان، مردم، دوست دارند با گزیده گویی و کنایه‌آمیز بودن، بر بار طنز بودن کلام خودشان بیفزایند. در این طنز شهر، طنزهای تلخی نیز بازندگی مردم عجین شده است و آن‌چنان تبدیل به یک وضعیت مزمن شده، که تنها گاهی با طنز و پس از یک جراحی بزرگ، می‌توان بخشی از چرک‌های آن را نشان داد. شما که غریبه نیستید، بدون تعارف باید گفت: وقتی‌که نویسنده در حال نوشتن این یادداشت بود و داشت به اول و آخر این ماجرا فکر می‌کرد و در این فکر کردن اصلاً منظور خاصی یا عامی نداشت و ندارد و نخواهد داشت و اشاره او بیشتر به سوم شخص مجهول بوده و هست و خواهد بود، ناگهان مترو با کاروان طنزپردازان از وسط صفحه می‌گذرد و حکایت چیز دیگری می‌شود.
لازم به ذکر است که خنداخند کاری از دفتر طنز حوزه هنری استان اصفهان، از سال ۹۰ تاکنون در حال برگزاری است. خنداخند به‌صورت فصلی برگزار می‌شود و هر فصل ضمن اجرای برنامه، آثار برگزیده طنزپردازان در آن نیز معرفی و موردنقد و بررسی قرار می‌گیرد. طنز خوانی، نمایش‌نامه خوانی و موسیقی ازجمله موضوعات این برنامه است.

دهمین شب طنز خنداخند

لذا خواهشمند است تا با توجه به این‌که دهمین شب طنز خنداخند با نگاه ویژه‌ای به ساخت مترو -مقوله‌ ادامه‌دار این سال‌های اصفهان- ۲۵ شهریورماه، در سالن فرهنگی‌هنری سوره، واقع در خیابان آمادگاه برپا شد و در لابی سالن سوره، ششمین شماره‌ از ماهنامه‌ طنزوکاریکاتور اصفهان نیمروز به فروش می‌رسید، گزارش را تا انتها بخوانید و سپس نیم‌نگاهی به آثار طنز برتر داشته باشید:
یکم: حضار قبل از ورود به سالن، روی بلیت‌ خود مصراعی (روزها رفت و نیامد عاقبت در اصفهان) را دیدند که از آن‌ها خواسته‌شده بود با تکمیل آن در مسابقه‌ طبع‌آزمایی خنداخند شرکت کنند. مهمانان خنداخند این‌بار با لواشک پذیرایی شدند که این تفاوت برای مخاطبان ثابت این برنامه که تا پیش‌ازاین با قیف‌های شکوفه مواجه می‌شدند، جالب بود.
دوم: مجری چندخطی سوگ‌نامه با لحنی حزن‌آمیز در فراق مترو خواند. سپهر شکریان پس از خوش‌آمد گویی و پیروی از سبک همیشگی‌اش که از حضار می‌پرسید: «حالتون چطوره؟» و جواب: «به به» می‌خواست، این بار اکثر پاسخ‌هایی که می‌شنید «عــــالــی» بود که همه را به یاد برنامه‌ خندوانه می‌انداخت.
سوم: طنزپردازان پشت تریبون که بشکه‌ نفت بود، می‌آمدند و هریک به طریقی از نثر گرفته تا شعر، کاریکلماتور، فرانو، استندآپ کمدی و… نوشته‌ خود را ارائه می‌کردند. سعید آزاد، حامد بذرافکن، محمد پوررشیدی، عباسعلی ذوالفقاری، محمد رضایی، فریبا زمانی، آرش فرهنگ‌پژوه، احمدرضا کاظمی، رزیتا کریمی، وحید میرزایی، داود نجفی، سعید نکویی و مرتضی نیکوکار، در خنداخند دهم به طنزخوانی پرداختند.
چهارم: علیرضا لقمانی و محسن بندی که موسیقی بین برنامه را بر عهده داشتند، با توجه به محوریت برنامه -مترو- طنزپردازان را با صدایی شبیه به اعلام ایستگاه در مترو به روی سن فرامی‌خواندند.
پنجم: در پایان پس از داوری اشعار رسیده با تکمیل مصراع، در طول برنامه، شعری از آرمین صادقی‌نیا انتخاب شد که پشت تریبون بشکه‌ای خنداخند قرار گرفت و جایزه‌ ویژه‌ای از ماهنامه‌ اصفهان نیمروز را از آن خود کرد.
و اما هزار و یکم: آثار طنز برتر شامل شعر و کاریکلماتور این نشست عبارت‌اند از:

حامد بذرافکن/ دیکتاتور طنزپرداز

دکتری که طنزپرداز باشد همه بیمارانش از خنده می‌میرند.
موسیقیدان طنزپرداز همیشه ساز مخالف می‌زند.
آشپزی که طنزپرداز شود همه را نمک‌گیر می‌کند.
دندان‌پزشک طنزپرداز دهان همه را با خنده سرویس می‌کند.
دیکتاتور طنزپرداز همه را از خنده می‌کشد.
سیاست‌مدار طنزپرداز با پنبه سر می‌برد.
فوتبالیستی که طنزپرداز شود همیشه در محوطه‌ جریمه است.
معمارباشی عاشق، نقش‌جهان می‌سازد، معمار طنزپرداز، منارجنبان!
خلبان طنزپرداز به بالا سقوط آزاد می‌کند.
کافه‌من طنزپرداز، قهوه را بانمک سرو می‌کند.

مرتضی نیکوکار / اشتراک اصفهان نیمروز

گفتمش تا چند ذکر و روزه و حج و طواف
گاه سرگرم مناجاتی و گاهی اعتکاف

هیچ می‌دانی عبادت نیست جز خدمت به خلق
گفت قلبم صاف بود و گشتم از خدمت معاف

گفتم که آمدی ز چه رو گاه مردنم
اکنون‌که مرگ کرده چنین عزم بردنم

کفگیر زندگی به ته‌دیگ عمر خورد
خندید و گفت ، عاشق ته‌دیگ خوردنم

بعدازاین دیگر چه جای رنج و درد و آه و سوز
کی دگر بینی درآید باز قوزی روی قوز

خنده را ماهی به لب‌هایت گارانتی می‌کند
گر بگیری اشتراک اصفهان نیمروز

در حادثه عشق تو حادث بودن
یک‌عمر به درد عشق وارث بودن

دردیست ، ولی بدتر از آن این درد است
درصحنه عشق شخص ثالث بودن

آرش فرهنگ‌پژوه/ تا فصل ترافیک سر آید

گفتند قرار است بیاید که نیامد
اما اگر البته که شاید که نیامد

گفتیم: «چرا؟» ، گفت: «لذا چونکه ولیکن»
گفتیم: «ولی»، گفت: «که باید که نیامد»

یک‌عمر نشستیم همه توی ترافیک
تا فصل ترافیک سر آید که نیامد

صد راه به ما بست که یک‌راه بسازد
سد بست که خلوت بنماید که نیامد

راه همه را روی زمین بست که شاید
زیر همه راهی بگشاید که نیامد

زاینده‌ ما زیرزمین رفت که آنجا
تا آمدنش مترو بزاید که نیامد

فریبا زمانی/ خیال مترو

بافندگی
یکی از رو، یکی از زیر
یکی از رو، یکی از زیر
یکی از زیر، یکی از زیر، یکی از زیر…
اینجا سال‌هاست دارند خیال مترو می‌بافند.

داود نجفی/ ابر و باد و مه و خورشید و فلک

خلایق … خر چه لایق؟
تو سرپایینی سرعت خر و اسب یکی میشه
ابر و باد و مه و خورشید و فلک بی‌کارند
مهمون اگه نیاد حبیب همه میشه
بیکاری به ز بیگاری
دکل دیدی ندیدی
نفت دزده دکل دزد هم می شه
هر آنکه نان دهد دندان دهد
یه دیوونه یه اختلاسی میکنه هزار تا عاقل نمیتونند ازش پس بگیرند
از دعای گربه کوره یه عمره بختمون شوره

محمد پوررشیدی/ عین بنده

موبلند است مش جواد ظریف
پر کمند است مش جواد ظریف

کل بُرد توافقاتش بر
موی بند است مش جواد ظریف

چون عسل، عینهو اوجولاتست
مثل قند است مش جواد ظریف

چیزهای جدید پُر دارد
چیزمند است مش جواد ظریف

اکثرا در وین ولی گاهی
تاشکند است مش جواد ظریف

چشم پاک است، هر زمان دیدی
تایلند است مش جواد ظریف

اهل قلیان وکوه خواری نیست
آکبند است مش جواد ظریف

ما نفهمیده ایم با مجلس
چند چند است مش جواد ظریف

گیر دادند کل برجامت
چند بند است مش جواد ظریف؟!

اهل یک دندگی نبود آنجا
چند دنده است مش جواد ظریف

مثل کفاشیان- بلانسبت-
اهل خنده است مش جواد ظریف

از هم اکنون میان باغ بهشت
موز کنده است مش جواد ظریف

واقعا با مرام و معرفت است؛
عین بنده است مش جواد ظریف
نویسنده : سعید آقایی
منبع : اصفهان امروز

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر