یک پای ثابت نشریات طنز از «گل آقا»ی مرحوم تا ماهنامه «خط خطی» و «مشرقیه» خانم نسیم عرب امیری است. شاعر و طنزپرداز و فیلمنامهنویس و منتقد سینما و … خلاصه خیلی چیزهای دیگر که چند ستون ثابت طنز هم در چند روزنامه دارد و در ۲۷ سالگی در چند زمینه حسابی فعال است، اما بیشتر او را با طنزسرودههایش میشناسیم. از میان آثارش کتاب طنز «داشت عباس قلی خان پسری» هم بهخوبی ظرفیت او را در این وادی نشان داد. عرب امیری که بزرگان وادی طنز از او به نیکی یاد میکنند در شعر طنز حرفهای تازهای دارد و از مضامین متداول در اینگونه ادبی به خوبی فاصله گرفته است. به مناسبت سالروز درگذشت «کیومرث صابری» با این برنده چند جشنواره طنز که در ۲۰ سالگی در شاخصترین نشریه طنز کشور قلم زده است درباره شعرطنز و گل آقا و… همکلام شدیم:
کیومرث صابری با «گل آقا» طنز مطبوعاتی را با همه کارکردهایش، به شکل فراگیری وارد زندگی مردم کرد، به نظر شما بعد از «گل آقا» خلایی در این فضا وجود دارد؟
به نظر من انتشار گل آقا یک اتفاق خجسته برای طنز معاصر بود که تفاوتش با سایر نشریههای بعد از آن کاملا محسوس است. اگر نشریات گل آقا را ورق بزنید خواهید دید که کمتر شعر طنزی در آنها چاپ شده که ایراد وزنی یا قافیهای داشته باشد و این بهخاطر سختگیریهایی است که «گلآقا» هنگام انتشار آثار در این نشریه به خرج میداده است اما متاسفانه نشریات طنز موجود پر از اشعار طنز با ایراد هستند. البته زمانه نیز تغییر کرده است الان اگر به کسی بگویی شعرت ایراد دارد قهر میکند و میرود کارش را در وبلاگش یا شبکههای اجتماعی منتشر میکند؛ در حالیکه در دوره انتشار گلآقا که رسانهها محدود بود، انتشار طنز در این نشریه امتیاز بزرگی محسوب میشد و طنزنویس برای چاپ اثرش در این نشریه تن به اصلاح و یادگیری اصول و قواعد میداد.
در حال حاضر به جز نشریات طنز، روزنامههای سیاسی و… از طنز به خصوص شعر طنز بهره کمی دارند، به نظر شما علت این ماجرا چیست؟
به نظر من نثر طنز در مطبوعات مخاطب بیشتری به طنز منظوم دارد. خود من وقتی در مطبوعات مینویسم ترجیح میدهم نثر بنویسم چرا که ما طنزنویسهایی که با مطبوعات همکاری میکنیم نمیتوانیم به مخاطب بیتفاوت باشیم و از طرف دیگر مخاطب از ما توقع دارد که از دغدغههای روزمره او بنویسم. بهطبع من به عنوان کسی که برای تک تک واژههایی که در شعرهایم به کار میبرم ارزش قایلم، کمتر زیر بار میروم که مثلا شعر طنزی درباره حذف یارانه یا گران شدن مرغ و تخم مرغ یا برگزار نشدن یک کنسرت موسیقی بنویسم مگر اینکه آن موضوع روز برای من به قدری اهمیت داشته باشد که خودم را به نوشتن درباره آن موظف بدانم. مثلا به شعر طنزی که درباره عوض شدن نام بولوار ایرج میرزا نوشته بودم اشاره میکنم. در کل باید بگویم که به شخصه نثرهایم را برای جلب مخاطب مینویسم و نظمهایم را به هدف ماندگاری در ادبیات.
نوع طنز شما در اشعارتان نشان میدهد اخبار روز را به خوبی رصد میکنید، این موضوع چه کمکی به شما میکند؟
من هر روز پیگیر خبرها هستم اما سعی میکنم به عنوان یک طنزنویس با نگاه متفاوتتری به این خبرها نگاه کنم. اگر منِ طنزنویس به خبرهای روز همان واکنشی را نشان دهم که مردم عادی یا جوانان خوشذوق فعال در شبکههای اجتماعی نشان میدهند، دیگر فرقی میان من و آنها نیست. بنابراین همیشه سعی کردهام نگاه متفاوتتری به موضوعات داشته باشم.
برخی از شاعران طنزپرداز به موضوعات کلی مثل گرانی، اجارهخانه و… میپردازند و معتقدند این شیوه پرداختن به موضوع که عاری از ارجاع به موضوعات روز است، همیشه برای مخاطب جذاب است، نظر شما در اینباره چیست؟
من به شدت مخالف اشعار طنزی هستم که درباره تورم، اجاره خانه و مسائلی از این قبیل سروده میشود و اصلاً نمیتوانم شاعرانی را که دنبال موضوعاتی به این شدت دستمالی شده میروند درک کنم. به نظر من طنز ماندگار، طنزی است که به مسائل عمیقی مثل مرگ، زندگی، فرهنگ و… بپردازد. نمیگویم که نسبت به موضوعات اقتصادی بیتفاوت هستم اما این موضوعات به قدری از دوران مشروطه تابهحال در اشعار طنز تکرار شدهاند که حداقل من یکی به نزدیک شدن به سوژهای که از هر زاویهای به آن نگاه شده رغبتی ندارم. با این وجود منکر این هم نمیشوم که طنزهایی اینچنینی برای مردمی که از هر زبان درباره گرانی وتورم بشنوند نامکرر است لازم است.
معمولاً در سوژهیابی و پرداخت یک موضوع چه مسیری را طی میکنید؟
اول از همه سراغ موضوعاتی میروم که دیگران دربارهاش ننوشته باشند یا کمتر نوشته باشند پس از آن سعی میکنم قالب بدیعی برای ارائه آن موضوع پیدا یا شخصیتی خلق کنم.
طنز و به خصوص شعر طنز در حوزه رسانههای مکتوب چه محدودیتهایی دارد؟
من برای خودم هیچگونه محدودیتی نمیبینم و معتقدم هر حرفی را میتوان در هر شرایطی به شکلی رندانه بیان کرد. منتها بعضیها موقع حرف زدن داد میزنند و باعث آزردگی شنونده میشوند و بعضیهای دیگر همان حرفها را با صدای آرام میزنند و شنونده را مجاب به پذیرش آن میکنند.
گاهی احساس میشود در طنزسرودهها به خصوص آثار آقایان، خنده به هر وسیلهای موضوعیت پیدا کرده است و کاربرد دیگری ندارد، اما خوشبختانه این آسیب به شعر شما وارد نیست، چه قدر سعی کردهاید از این فضا دور بمانید؟
من هیچ وقت سعی نمیکنم با استفاده ابزاری از یک واژه یا کلمه مردم را بخندانم. واژهها و کلمات برای من به قدری مقدسند که گاهی ساعتها برای پیدا کردن مناسب ترین کلمه در یک بیت شعر فکر و سعی میکنم به جای اینکه صرفاً برای خنداندن مخاطب کلمهای را وارد شعر کنم، از ویژگیهای دیگری برای طنزآمیز شدن اشعارم استفاده کنم.
بعضی وقتها میبینیم که در طنز به خصوص کاریکلماتور و شعر نویسنده اندک تغییری در اثر یکی از بزرگان میدهد و با جابهجایی چند کلمه کاری را به نام خودش تمام میکند، نظر شما در اینباره چیست؟
یک وقت یک کسی با یک شعر شوخی میکند و اینکار «نقیضه پردازی» است، خود من از یک شعر ایرج میرزا حدود ۲۰ شعر نوشتم، اما این موردی که شما گفتید نقیضه پردازی نیست و کار خلاقانهای به شمار نمیرود.
چرا آقایان در شعر طنز فعالتر و موفقتر هستند؟
واقعاً من هم نمیدانم چرا، اما درباره خودم این را میدانم که همیشه نگاه فراجنسیتی داشتم. یعنی هیچوقت فکر نکردهام چون زن هستم حق شوخی کردن یا طنزنویسی را ندارم و اگر در کارهایم رعایت ادب را میکنم به خاطر این نیست که زن هستم بلکه به این دلیل است که حتی در یک جمع خصوصی یا دوستانه هم نمیتوانم کلماتی را که بعضی از دوستان در شعرهایشان به کار میبرند به کار ببرم.