سری شصت و پنجم از سیبیل نوشت ها_مجموعه بیست و دوم
کاریکلماتوهای محمد مهدی معارفی :
_آدم الکلی را داخل شیشه انداختم،برای یادگاری.
_پیکار می کنند جوانان با یکدیگر بر سر کار.
_همیشه پیروز است مارگیر،در بازی مار و پله.
_لباس ضد گلوله می پوشم برای در امان ماندن از تیر عشق.
_هر روز سرک می کشید به اسب های شطرنج اش،دامپزشک بیکار.
_هنگام ختم دادگاه بین حاضران خرما پخش کرد وکیل شکست خورده.
_به دفتر اسناد رسمی مراجعه کردم،برای ثبت خاطراتم.
_برای حفظ ظاهر هم که شده حمام نمی رفت،آدم خاکی.
_استامینوفن می خورم وقتی توی دردسر می افتم.
_بین خیاط و جراح تفرقه انداخت،نخ بخیه.