menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

نمایش و تئاتر طنز

شعر طنز : رفته بودم سینما با همسرم

فیلم خیلی فلسفی

رفته بودم سینما با همسرم
پول آن را داد طفلک مادرم!

همچنین پول کرانچی و پفک
مادر است و می کند خیلی کمک

سینما خیلی بزرگ و شیک بود
کلهُّم جوّش دراماتیک بود!!

روبه روی باجه بودش یک صفی
فیلم را گفتند هستش فلسفی!!

فیلم با برف شدید آغاز شد
یک دری هی بسته گشت و باز شد

کرد قژقژ درب بعد از ساعتی
آن طرف هم بود مبل راحتی

روی مبل راحتی جوراب بود
داخل بطری کوکا، آب بود

بعد آمد یک مگس خوردش به در
دانه های برف هم شد بیشتر

بعد آمد ناگهان مأمور آب
آن مگس را کشت با جلد کتاب

برف در این لحظه کلّاً قطع شد
برق هم در کلِّ میهن قطع شد

بعدِ چندی برق آمد، آب رفت
یکنفر از خانه بی جوراب رفت

یک دری هی بسته گشت و باز شد
برف هم بار دگر آغاز شد

فیلم با پخش پیانو شد تمام
به به و چه چه رسید از ازدحام

همسرم را گفتم: « ای آرام جان!
فیلم را دیدی؟، چه فهمیدی از آن؟»

گفت: « خیلی فلسفی و ماه بود!
حیف اما مدتش کوتاه بود

بود عالی پرده های توی هال
بود رنگ مبل و پرده، رنگ سال

فرششان با مبل هالش سِت نبود!
بود فرشش قرمز و مبلش کبود »

گفتمش: « کف کردم از این فلسفه!
می کند این فلسفه من را خفه!

دیده ام من فیلم با پایانِ باز
فیلم های واقعاً « صد من یه غاز »

فیلمِ امشب نکته ای را یاد داد
بعد ته باز، اینک آمد ته گشاد!
شاعر : امیرحسین خوش حال
Koyli.mihanblog.com

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر