شعر اصلی دو کاج :
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده ، دوکاج ، روییدند
سالیان دراز ، رهگذران
آن دو را چون دو دوست ، می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانه ی باد
یکی از کاجها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تامّل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی
مردم آزار ، از تو بیزارم
دور شو ، دست از سرم بردار
من کجا طاقت تو را دارم؟
بینوا را سپس تکانی داد
یار بی رحم و بی محبت او
سیم ها پاره گشت وکاج افتاد
بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط ، دید آن روز
انتقال پیام ، ممکن نیست
گشت عازم ، گروه پی جویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگ دل را نیز
با تبر ، تکه تکه ، بشکستند
شاعر : محمد جواد محبت
اینستاگرام شیرین طنز
شعر طنز دو کاج :
در کنار خطوط سیمِ پیام
تویِ خارج دوکاج روییدند!
سالیان دراز رهگذران
آن دو تا کاج را نمیدیدند
آن دوتا کاج را نمیدیدند
چونکه اصلا نبود رهگذری!
باشگاه خبرنگاران گفت:
که نداریم از آن دو تا خبری!
روزی از روزهای تابستان
که هوا خوب و آفتابی بود
کاج مثل همیشه سرسبز و
آسمان اتفاقاً آبی بود!
یکی از آن خبرنگاران گفت
توی خارج که سیم نیست عزیز
انتقال پیام بیسیم است
میرسد مستقیم، بیست، تمیز!
از همان روز تا همین امروز
بارها کردهایم استعلام
راست گفت آن خبرنگار به ما
توی خارج نبود سیم پیام
توی خارج که نیست سیم پیام
پس ندارند کاج هم قطعاً!
پس ندارند سیمبانان، شغل
قدرت ازدواج هم قطعاً!
ما که هستیم خارجِ خارج!
کار و یار مناسبی داریم
دور هم شعر طنز میخوانیم
دور هم چند خط سرِ کاریم!
شاعر : روح الله احمدی/ بلبل