محمد حسن صادقی از خانی آباد نوی تهران هستند که در مرداد ۶۴ در محله راه آهن به دنیا آمدند. البته در بیمارستان بهارلوی این محله ، نه در خود راه آهن! ایشان مهندسی فناوری اطلاعات دارد که خیلی به ادبیات نزدیک است. ظاهرا مجرد است؛ اما خود اعتراف کرده است که متاهل ها را دوست دارد.
اهل کاریکلماتور هم هست و با برخی نشریات هم همکاری دارد که اگر در قند پهلو بدرخشد؛ ای بسا بیشتر هم به سراغش بیایند. البته باید بدانند که نرم و آهسته بیایند؛ مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی شان!
کانال شیرین طنز در پیام رسان ایرانی سروش
بخشی از مقاله محمد حسن صادقی درباره کاریکلماتور
… «کاریکلماتور» کوتاهترین قالب کوتاهنویسی ماست که کوتاهیاش را مدیون بلندی همّت پدرِ بزرگوارش زندهیاد «پرویز شاپور» است. شاپور بشدّت از اسراف پرهیز، در مصرف کلمه صرفهجویی و مُسرفین را با مصرف بهینهاش شرمنده میکند. «مو لای درز کاریکلماتور نمیرود.» شاپور در لفظ اندک معنای بسیار آورده و بحر را در کوزه گنجانده است. او با کمترین کلمه بیشترین حرف را زده و برای رسیدن به مقصد کوتاهترین راه را انتخاب کرده است.
نوشتههای کوتاه پرویز شاپور زمانی که ساکن خوزستان بود (حدود سالهای ۳۱ و ۳۲) در روزنامههای محلّی آنجا چاپ میشد. در «توفیق» و دیگر مطبوعات تهران هم از سال ۳۷ با اسامی مستعار «کامیار» و «مهدخت» به چاپ میرسید. کاریکلماتور عنوانی است که «احمد شاملو» در سال ۴۶ روی نوشتههای کوتاه پرویز شاپور گذاشت و در مجلۀ «خوشه» به سردبیری خودش چاپید که بسرعت درخشید و گل کرد.
اینگونه نوشتهها از سالها قبل زیر عنوان «عقاید و آرا» در «توفیق» چاپ میشد ولی به چشم نمیآمد. این کلمه حاصلجمع «کاریکاتور» + «کلمات» و معادل «کاریکاتورِ کلمات» است، یعنی کاریکاتوری که با کلمات بیان میشود، ولی گاهی فراتر از این تعریف است.
شاپور جای کلمه و خط را با هم عوض میکند، یعنی با کلمه ترسیم میکند و با خط تحریر. به عبارت دیگر طرحهایش را مینویسد و نوشتههایش را طراحی میکند. بسیاری از تصویرها را نمیشود با خط کشید. مثلاً وقتی «قلّه از کوه بالا میرود» چگونه میشود آن را رسم کرد؟! اینها کاریکاتورهایی هستند که فقط با کلمات میتوان ترسیمشان کرد. فقط کلمه میتواند تصویر پرندۀ خستهای را که در آسمان در ارتفاع پروازش نشسته، بکشد.
شاپور با کلمه کاریکاتور میکشد. تخیّل او حد و مرزی ندارد. او شاعر امکانات اشیاء و الفاظ است و با کارهای غیرعادی نشان میدهد طنزنویسها میتوانند ترک اعتیاد کنند و دنیا را با چشم دیگری ببینند. کاریکلماتور بیشتر میکوشد وجوه گوناگون زبان را به وجه دیداری (تصویری) نزدیک کند و مفاهیم ذهنی را عینی کند. به عبارت دیگر به ذهنیتها عینیت ببخشد…