menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

یکصد و سی و ششمین برنامه در حلقه رندان

اشعار طنز صد و سی و ششمین شب شعر طنز در حلقه رندان به همراه تصاویر

صد و سی و ششمین شب شعر طنز در حلقه رندان با اجرای داریوش کاردان در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد و شاعران شعر های خود را برای مخاطبان خواندند.

یکصد و سی و ششمین برنامه در حلقه رندان

به گزارش شیرین طنز، به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری در ابتدای این برنامه ناهید نوری به شعر خوانی پرداخت:

هست در کشور ما امن و امان، باور کن
مشکلی نیست به جز فقر ِ مکان، باور کن

شانس آوردی و در دوره ی خوبی هستی
بهترین دوره همین است، الان، باور کن

مسکن و شغل به اندازه ی کافی داریم،
نکن اینقدر خودت را نگران، باور کن

برو نانوایی و از دور تماشا کن خوب
نیست در هیچ کجا اینهمه نان، باور کن!

آخر ِ هفته همه سمت ِ شمالند، چه خوب
با دو تا ساک و سه تا هم چمدان، باور کن

جیب ِ خالی، پُز ِ عالی همه اینجا دارند
دلخوشی هست به حدٌ ِ فوران، باور کن!

هست آلودگی و سیل و تورم، تحریم
اینقَدَر نیست به دنیا هیجان، باور کن

آنچه خوبان همه دارند فقط ما داریم
خوبی ِ ماست در ابعاد ِ جهان، باور کن

فکر ارشاد ِ من و توست، ون ِ ارشادی؛
سر ِ هرکوچه اگر هست عیان، باور کن

چون تساوی ست میان ِ زن و مرد از هر حیث
دیه ی مرد شده نصف ِ زنان، باور کن

ما به اندازه ی کافی گل و بلبل داریم
گل و بلبل همه در سطح ِ کلان، باور کن

شکر ِ ایزد که همه سالم و قبراق هستیم
نیست جز سکته و گاهی سرطان، باور کن

کارمندان همه جا فیش ِ نجومی دارند،
بابت ِ کوشش ِ در حدٌ ِ توان، باور کن

هرکسی را که نشسته ست سر ِ جای خودش
ندهد هیچ کس از جایْ تکان، باور کن

گرگ در گله ی ما نیست خودت می دانی
دارد این گله ی ما چند شبان،  باور کن

نیست در هیچ کجا اینهمه آزادی و ما ؛
همه آزاد در اندیشه، بیان، باور کن!

هست در کشور ِ ما شادی ِ بسیار زیاد
غم در آنست فقط قطره چکان، باور کن

مصطفی مشایخی

مصطفی مشایخی دیگر شاعر این برنامه بود که شعرش را برای حضار قرائت کرد:
شب یلداست و ما یک سره تر در گوشی
ظاهرا دور هم اما دل و سر در گوشی

این طرف پوپک و پروانه به پر در تبلت
آن طرف میثم و مسعود دمر در گوشی

پارمیدای بلا برده به کل نیست شده
رفته با پا و سر و دست و کمر در گوشی

خان عمو باقلوا در لپ و چایی بر دست
بین هر جرعه در پی کسب خبر در گوشی

خاله مشغول کلش بازی و ایرج پسرش
گرم چت با رز و رعنا و سحر در گوشی

حامد انگار که عاشق شده شاید امشب
چمشمش افتا ده به یک قرص قمر در گوشی

عشق بی بی صنما دیدین یک دابسمش است
هیچ کجا راحت و خوش نیست مگر در گوشی

زهره در جمع چه جک های بدی میخواند
کاش میرفت کمی مثل بشر در گوشی

مهران حسینی هم در این برنامه با شعر طنزی حاضر شد و شعرش را قرائت کرد:
من مخالف بودم و بابا برایم زن گرفت
زهر خود را ریخت روی ما برایم زن گرفت

خوب می دانستم که این آقا به لایکم می دهد
دست آخر نیز همین آقا برایم زن گرفت

من زیادی معنوی بودم پدر فهمیده بود
زود رفت و از عالم معنا برایم زن گرفت

گفتم امشب حال من خوش نیست فعلا بیخیال
اول صبح همان فردا برایم زن گرفت

از غذاهایی که دریایی ست نفرت داشتم
مادر ما رفت از دریا برایم زن گرفت

فرید فردوسی

فرید فردوسی با این شعر در برنامه درحلقه رندان حاضر شد:
چند شب پیش خسته از سر کار
سوی منزل شدم روان ناچار

تا رسیدم به خانه از بیرون
پهن گشتم جلوی تلویزیون

این کانال آن کانال همه اخبار
حرف یارانه بود و نرخ دلار

عند برنامه های فوتبالی
نود و برنامه های جنجالی

خسته از فیلم های تکراری
خواب رفتم ز روی ناچاری

حسین محرابی

حسین محرابی دیگر شاعر طنز پردازی بود که در این برنامه به شعر خوانی پرداخت:
زمانی که موبایل آمد به بازار
ندیدم یک نفر الاف و بیکار

به هرجا رفته ام کوه و در و دشت
کسی بی گوشی و تبلت نمی گشت

به صحرا دیده ام در دست چوپان
مسیجی زد برای گوسفندان

لب ساحل بدیدم گشت دریا
گرفته گوشی قاچاق اما

خبر آمد که مال حاجی آقا ست
مجوز مطمئنا کار بالاست

سید محمدجواد یثربی نیز با یک رباعی در این محفل شعری حاضر بود:

پیشوازی این چنین از زائران معمول نیست
استخوان می سوزد و در کوپه ها کپسول نیست

“زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت”
این حوادث پیش می آید کسی مسئول نیست !

حسن ملکان

حسن ملکان از شاعران خوش قریحه یک چهارپاره برای حضار قرائت کرد:

بس که آرام بود و خوش رفتار
دردهای مدام یادم رفت

خنده‌هایش مسکّن دل شد
اینکه اصلاً کجام یادم رفت

دست‌هایش اگرچه شوک می‌داد
با نگاهش نوازشم می‌کرد

تا بفهمد دلیل دردم را
پشت هم آزمایشم می‌کرد

تا که می‌رفت درد می‌آمد
به سراغ وجود انگل من

بازمی‌گشت آن فرشته و زود
خوب می‌شد تمام هیکل من

گفت: آقا بگو به همراهت
زود این نسخه را تهیه کند

بخوری صبح و شب مگر که خدا
از شما دفع این بلیه کند

مات و مبهوت گفتم: ای بانو
می‌شود حل معضلم باشی؟

نیست همراه من کسی، تو بمان
تا که همراه اولم باشی

فرج اللهی و گیتار

مهدی فرج اللهی (همراه با ساز گیتار) طبق روال هر برنامه به همراه سازخود اشعاری را برای حضارخواند تا این برنامه رنگ و بوی موسیقی هم به خود بگیرد:
صبح زود وقتی که باد
تو کوچه صداش میاد

میرم و فوری درو وا می کنم
میشینم باد و تماشا می کنم

بهش میگم میشناسمت مال همین دور و بری
مگه این کوچه چندتا داره نسیم سحری

میشینم کنار باد
بعضی وقتا که دلم گریه میخواد

وقتی که میخواد بره
بهش میگم آهای نسیم سحری چرا منو با خودت نمیبری

عبدالله مقدمی شاعر دیگری بود که در این برنامه شعر خوانی کرد:
چه شود به کله طاس من نظری برای خدا کنی
که به یک نظر که کنی تو جماعتی را به هوا کنی

همه را کشیده به سمت خود
به طناب دیده مست خود

که به شست خود به دو دست خود
یهویی حواله ما کنی

تقی و نقی و فری و نظر
علی و ولی قلی و صفر

همگی به صف شده مستقر
تا تویکیشو سوا کنی

روح الله احمدی نیز با یک رباعی و چهار بیتی مهمان دیگر این برنامه بود:
در حد مجاز صرفه جویی بکنید
با عشوه و ناز صرفه جویی بکنید

چون کودک نازی به بغل میگیرید
در مصرف گاز صرفه جویی بکنید

چند وقت پیش که بحث فیش‌های حقوقی نجومی داغ بود، مسئولان گفتند با هر کسی که تخلف کرده است، قاطعانه برخورد می‌کنیم. ما هم در چهار بیت توضیح دادیم که مسئولان چطور قاطعانه برخورد می‌کنند.
فیش حقوقی همه را فاش می‌کنیم
بعدش نشسته خوب تماشاش می‌کنیم

هر کس حقوق خوب و درستی گرفته بود
در پست سازمانی‌اش ابقاش می‌کنیم

هر کس حقوق نامتعارف گرفته بود
فی‌الفور اخم کرده و دعواش می‌کنیم

او را اگرچه از سمتش عزل می‌کنیم
در پست‌های خوب‌تری جاش می‌کنیم!

و در پایان آقای لبش به نقد نوع حرف زدن امروزی در شهر تهران در قالب طنز پرداخت:
اولی: پدرام گفت تو نان استاپ فالوو میدم بک بده
دومی: اونو کلا ریپورت کن چون سینک میکنم که آیدیش فیک باشه
اولی: اون پدرام نه این یکی ثانیا این همسایمون فوتوش آکوورده ببین نایس نیست
ناگهان گوشی در رد وبدل از دستشان افتاد
اولی گفت: اوه مای گااش
دومی گفت: اووپس برینک نکرد که
اولی گفت:اوه تنکس گاد نه چیزیش نشد
رد شدم به یکی دیگ رسیدم
اولی: بهش گفتم داری اشتب میزنی داداچ
دمی: به اون یارو گولاخه گفتی؟ عجب تخم کدوییه
اولی: آره همون خفن ضایعه

به گزارش شیرین طنز، در این محفل استاد بانی، سید امیر سادات موسوی، مژگان مطهری، مرآت ابهری، سیامک سلیمانی، فرامرز ریحان صفت و نادر ختایی نیز اشعار و مطالب خود را قرائت کردند.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر