جلد نخست مجموعه طنز داداشیها با عنوان «اسمت چیه؟ تربچه» که به قلم عزتالله الوندی نوشته شده، توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
الوندی درباره این مجموعه داستان اظهار داشت: «اسمت چیه تربچه» قصه یک نوجوان به نام پوریا ست که با دو موجود خیالی آشنا میشود و پس از مدتی میفهمد که اعضای خانوادهاش هم از قدیم با این دو موجود خیالی آشنایی دارند.
این داستان نویس گفت: این دو موجود خیالی، پوریا را به یک سرزمین خیال انگیز میبرند و پس از اتفاقاتی که رخ میدهد، پوریا متوجه میشود که از او به عنوان یک وسیله استفاده شده تا اشتباه پدربزرگش در گذشته جبران شود.
این نویسنده با بیان اینکه هم اکنون در حال نگارش جلد دوم این مجموعه است، گفت: چندی پیش جلد دوم این مجموعه را آغاز کردهام چرا که در نظر دارم این کتاب را در یک مجموعه هفت جلدی با عنوان کلی «داداشیها» به چاپ برسانم.
وی اضافه کرد: هر داستان این مجموعه با داستانهای دیگر ارتباط موضوعی و شخصیتی دارد و قرار است در هر جلد شخصیتهای جدیدی به داستان اضافه شود. داستان طنز «اسمت چیه تربچه » تولید دفتر ادبیات کودک و نوجوان است که در قطع رقعی و در شمارگان ۲۵۰۰ نسخه توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
یادداشتی بر مجموعه داستان “اسمت چیه؟ تربچه” :
کتاب “اسمت چیه؟ تربچه” تازه ترین مجموعه داستان طنز نوجوان نوشته عزت الله الوندی، سعی در ساختار شکنی و تغییر نگاه ها به ادبیات نوجوان دارد. «یک شب که غرق آسمان بودم، احساس کردم سایه ای از مقابلم گذشت. نیم خیز شدم. شبحی بود انگار. چند ساعت بعد دیدم یکی لب بام نشسته و دارد گریه می کند. رفتم و دیدم یکی شبیه آدم هاست؛ اما ابرو ندارد و چشم هایش آبی ست، با رگه های خط دار.»
شاید همین چند سطر بیانگر فضا و ساختار مجموعه داستان تازه عزت الله الوندی باشد. مجموعه داستانی که سعی در کشف بیان و روایتی تازه برای نوجوانان دارد. نوجوانانی که تا پیش از این داستان های فانتزی و به اصطلاح ماورائی را تنها در مجموعه هایی همچون هری پاتر و از این دست خوانده بودند و حال به نظر می رسد قرار است با موج جدیدی از این گونه آثار مواجه شوند و البته از نوع داخلی و وطنی آن.
البته نگارنده این مطلب قصد ندارد داستان طنز نوجوان “اسمت چیه؟ تربچه” را با آثار نوجوان مطرح جهان مقایسه کند. چرا که فضاها و ساختار این داستان ها بسیار متفاوت است و در زیست های متفاوتی روایت شده اند. اگر بخواهم در معرفی مجموعه تازه “عزت الله الوندی” سخنی به میان بیاورم می توانم از لفظ “شجاعانه” استفاده کنم. شجاعانه به این جهت که نویسنده به سراغ سوژه ای رفته است که کمتر به آن پرداخته شده است. نویسنده از داستان های کهن و آئینی به خوبی استفاده کرده و به قصه ارتباط “جن” ها با انسان ها می پردازد.
این نویسنده باسابقه از موضوعاتی که سال ها در میان مردم کشورمان سینه به سینه نقل می شده و به اصطلاح داستان های شفاهی این کشور هستند، تاثیر گرفته است و به خوبی از این امکان برای حلق داستانی نوجوانانه، همراه با ماجراجویی های دلخواه نوجوانان بهره جسته است.
مهمترین عنصر ی که در مجموعه داستان “اسمت چیه؟ تربچه” می بینیم، پرداخت شجاعانه به زندگی “جن” ها و ارتباطشان با پسر نوجوانی به نام پارسا است. شخصیت نوجوان قصه در ارتباط خود با دو جن به نام های “این یکی” و “اون یکی” حقایقی را درباره ارتباط خانواده و اجدادش با جن ها کشف می کند و ناخواسته وارد جریاناتی می شود. نویسنده در پیشبرد داستان خود به گونه ای که فضای نوجوانانه، شاد و همراه با هیجان را حفظ کند تا حد زیادی موفق بوده است. شخصیت های داستان از نگاه نوجوان امروز جذاب و باورکردنی به نظر می آیند. حتی جن های داستان نیز گاهی خواننده را دچار اضطراب، ترس و هیجان می کنند و گاهی نیز به خنده می اندازند.
شخصیت اصلی و نوجوان داستان به گونه ای روایت می شود که خواننده نوجوان بتواند با آن احساس همذات پنداری داشته باشد. شخصیت به طور اغراق شده شجاع و باهوش نیست بلکه در بخش هایی از کتاب می بینیم که او نیز می ترسد، یا شلخته است و … . البته در کنار طرح و سوژه خوب داستان و روایت سلیس و روان الوندی، پرسش هایی نیز مطرح می شود. از جمله این که چرا نام این کتاب باید “اسمت چیه؟ تربچه” باشد. مخاطب با شنیدن این نام انتظار دارد با داستانی کودکانه تر مواجه شود، در حالی که روایت الوندی برای نوجوان است و همچنین نام کتاب ارتباطی با روند قصه و شخصیت ها ندارد.
همچنین شاید لازم بود الوندی در این اثر توصیفات بیشتری را برای معرفی شخصیت هایش انجام می داد. در برخی بخش ها خواننده به ناگاه وارد داستانی می شود و پیدا کردن خط داستانی و چگونگی ارتباط شخصیت ها با هم کمی دشوار می شود. این نویسنده قرار است مجموعه داستانی با عنوان “داداشی ها” را در هفت جلد منتشر کند که کتاب “اسمت چیه؟ تربچه” جلد نخست این مجموعه داستان است که جلد دوم این مجموعه نیز در حال نگارش است.
به گفته الوندی هر داستان این مجموعه با داستانهای دیگر ارتباط موضوعی و شخصیتی دارد و قرار است در هر جلد شخصیتهای جدیدی به داستان اضافه شود.
در پشت جلد این کتاب بخشی از داستان آمده است که در زیر می بینید:
«کوکب خانم نبود؛ مرتضی هم. گفتم بیایم همه چیز را بنویسم که یادم نرود؛ از آن پدرسوخته هایی بنویسم که نصفشان آدم است و نصفشان… اصلا نمی گویم چی؟ آدمی زاد با این ها خیلی سرو کار داشته؛ خود من هم. زن آمده بود توی باغ و با خیال راحت داشت دست و رویش را می شست. نمی دانم قبلش دل و جگر چه کسی را خورده بود؛ اما می می دانم به قول انگلیسی هایی که تازه به مملکت ما آمده اند، می گوید نخورده؛ اما دستش قرمز است.
این اجنبی ها، مرباهایشان را توی شیشه می ریزند؛ نه توی خمره و کوزه. بعد اگر بخواهند بگویند طرف دارد دروغ می گوید، این ضرب المثل را به کار می برند. حالا حکایت آن زنی ست که سر چشمه دیدم. دست و بالش قرمز بود؛ شاید از خون.»
آشنایی با نویسنده :
وی در سال ۱۳۵۳ در تویسرکان متولد شد. او فارغالتحصیل رشته ادبیات نمایشی (لیسانس) از دانشکده هنر میباشد.
سوابق اجرایی :
مسئول اجرای جشنواره کودک و نوجوان از سال ۷۶ـ۷۹
مسئولیت صفحه موسیقی جام جم، بیان و آفتاب یزد
دبیر سرویس ادب و هنر مجله توانا
همکاری با روزنامههای مختلف
وی در حال حاضر سردبیر همشهری محله ۱۸ است.
آثار:
«فردوسی» سرگذشت داستانی
بچهها دلم برایتان تنگ میشود
بیل کوچولو و بچه آدم «سالمون و رؤیاهایش»
کتاب کانون
ادب پایداری ارشاد
اسمت چیه تربچه
پایگاه خبری حوزه هنری – انتشارات سوره مهر