احسان گنجی متولد ۱۱ دی ۵۷ در دهدشت. کارتونیست، روزنامهنگار و وبنویس ایرانی است. وی پیش از فعالیت در رشتهی کاریکاتور در زمینه ادبیاتداستانی فعالیتها و موفقیتهایی داشته و از سال ۱۳۸۰ کاریکاتور را به صورت حرفهای دنبال کردهاست. تاکنون در دهها جشنواره و نمایشگاه کاریکاتور بینالمللی شرکت داشته و مقامهای گوناگونی بهدست آوردهاست. با چندین روزنامه از جمله شهروند، شرق، اعتماد، قانون، ابتکار، همدلی و ماهنامههای خطخطی، کیهان کاریکاتور و طنز و کاریکاتور و نیز با سایتهای خبری همکاری داشتهاست.
گفتگوی اختصاصی پایگاه خبری شیرینطنز با احسانگنجی را در ادامه میخوانید:
• از کارتونیستهای داخلی آثار چه کسانی را دنبال میکنید؟
آثار هر کسی که جایی کارهایش را منتشر کند دنبال میکنم. بالاخره من چه بخواهم چه نخواهم مخاطب روزنامهها و سایتهای خبری و فضای مجازی هستم و هر چیزی که از این راه ها منتشر شود با واسطه یا بی واسطه به دستم (یا بهتر است بگویم به چشمم!) میرسد. اگر منظورتان این است که آثار چه کسی را با علاقه دنبال میکنم خب باز هم جوابم همان جواب قبلی میشود چون کسانی که به کارهایشان علاقه ندارم را هم به امید اینکه بالاخره علاقه ایجاد شود نگاه میکنم! حالا اگر منظورتان این بوده که آثار کدام کاریکاتوریست داخلی را دوست دارم باید بگویم در مجموعهی آثار همهی همکاران کارهایی هست که آنها را دوست داشته باشم. در مجموعهی آثار یکی کارهای بیشتری و در مجموعهی کارهای یکی دیگر آثار کمتری.
حالا غیر از اینکه از خدا پنهان نیست و از بقیه همکاران هم پنهان نیست، از شما چه پنهان؟ کاریکاتوریست داخلی مورد علاقه من استاد کامبیز درمبخش هستند که بیشتر از همه پیگیر آثارش هستم. از قضا این موضوع از خود آقای درمبخش هم پنهان نیست! حالا نمیگویم کاریکاتوریست خارجی مورد علاقهام کیست تا دلتان بسوزد که چرا این را نپرسیدید!
• چرا در کارهای خود از رنگها به صورت محدود استفاده میکنید؟
تقریباً مطمئن بودم که این را میپرسید چون این سئوالیست که تقریباً همه از من میپرسند. در واقع از نظر فراوانی، بعد از سئوالِ “حالتون چطوره؟” این سئوال بیشترین فراوانی را در زندگی من دارد. شاید جوابش خیلی آسان نباشد اما خوشبختانه آسانتر از جواب سئوال “حالتون چطوره؟” است. دلیل محدود بودن تعداد رنگها این است که هنوز برای نامحدود بودنشان دلیل کافی پیدا نکردهام! یعنی پیش خودم اینطور خیال می کنم که تا حضور رنگِ خاصی ضرورت نداشتهباشد از آن استفاده نکنم. فراموش نکنید خیلی از بزرگان کاریکاتور دنیا از همین تکرنگی که من استفاده میکنم هم استفاده نمیکنند و ترجیح میدهند کارهایشان سیاهوسفید باشد. آنها هم لابد دلیلشان چنین چیزی است.
• به نظر شما کارتونهای سیاسی تاثیرگذار هم هستند؟
فکر می کنم یکی از شواهد تأثیرگذاری کاریکاتور و کلاً هنرهای طنزآمیز همیناست که معمولاً در توقیف نشریات در کشور همیشه اگر نه صددرصد، دستکم بخش عمدهای از علتها بوده اند. بازتاب گستردهی کارتونهای سیاسی در فضای مجازی هم نشانهایست از این تأثیرگذاری. اخیراً تعداد کارتونها و کاریکاتورهایی که در صفحهی اول روزنامهها و برای تیتر یک استفاده میشوند هم خیلی بیشتر شده. میدانید که روزنامهها هم اغلب تیترهایشان را متأسفانه به سیاست اختصاص میدهند. اصلاً شاید شما با طرح این سئوال میخواستید تلویحاً به من بفهمانید ما داریم کار اشتباهی میکنیم که خودمان را با کارتونهای سیاسی به خطر میاندازیم؟ بالاخره طبق علم سیاست، سیاستمدارها میتوانند سیاستشان را باهم معامله کنند. پس فکر میکنم حق باشماست چون هنرمندان آخرین گروهی هستند که حاضر به معامله هنرشاناند. دستکم انتظار من ایناست که باید اینگونه باشد.
• از بین تمام آثار منتشر شده خودتان، کاری هست که بیشتر از همه دوستش داشته باشید؟
بله ، چند تا از کارتونهای خودم را خیلی دوست دارم. گاهی تعجب میکنم از خودم که چطور اینها به ذهنم رسیدند اما بین خودمان بماند(!) جلوی بقیه لو نمیدهم و طوری رفتار میکنم تا نشان بدهم برای من تولید چنین کارهایی یک امر عادی است. نکتهی جالب ایناست که معمولاً همان کارها هم کمتر مورد توجه مخاطبها قرار میگیرند یا به عنوان یک اثر معمولی با آنها برخورد میشود. یک نمونه که به نظر خودم خیلی خفن هست کارتونی است که یک خانواده بومی آدمخوار را نشان می دهد که مادر خانواده در دیگ نشسته و خودش را برای ناهار فرزندانش می پزد!
• کاریکاتور از نگاه شما؟
خب تا جایی که من اطلاع دارم برای ارائهی یک تعریف کامل و واحد در اغلب مفاهیم و هنرها همیشه اختلافنظر وجود دارد و همیشه عدهای آدم بیکار هستند که بخواهند هر تعریفی را بنا به دلایلی رد کنند. به نظرم این مسائل و تعاریف نسبی هستند و از یک نفر تا نفر دیگر بنا به تجربیات و اعتقاداتِ متفاوت، فرق میکنند. برای من کاریکاتور تصویریاست که سعی میکند باعث شود مردم اندوهها و زشتیها را ببینند ولی به آن بخندند. کاریکاتور یک روش مسالمتآمیزاست برای اصلاح جامعه و البته میدانم بعضیها موافق نیستند که کاریکاتور چیز مسالمتآمیزی باشد، بعضیها هم کلاً به هرگونه اصلاح بدبیناند. بعضیها هم با خنده مشکل دارند و یک عده هم که با خودشان مشکل دارند با این نشان دادن زشتیها موافق نیستند و میگویند این زشتی ها را نشان دادن نوعی گلبهخودی ست و از اینجور حرفها. خلاصه همانطور که عرض کردم همیشه عدهای هستند که به تعریف شما گیر بدهند و ضدحال بزنند.
• اگر روزی برسد که همهی سیاستمداران درستکار شوند، آیا کارتونیستها بیکار میشوند؟
فرض محالیست چون درستکاری و بدکاری اموری نسبی هستند. دو روی یک سکهاند. سیاستمداری که به خاطر منافع مردم کشورش کاری میکند معمولاً به خاطر همان کار توسط مردم کشور دیگری که منافعشان را به خطر انداخته تقبیح میشود. یعنی همزمان که درستکار است بدکار هم هست. پس همیشه برای کاریکاتوریستهای یک طرف بالاخره کاری هست که انجام دهند. تازه این حالت خوب ماجراست. حالت بدش ایناست که اغلب سیاستمدارها حتی برای منافع کشور خودشان هم نمیتوانند کاری بکنند و به اینترتیب برای همه طرفهای درگیر در آن کار سوژهآفرینی میکنند! جواب بیشتر به این سئوال را تنها در حضور وکیلم خواهم داد!
• در دعواهای سیاسی و حزبی، کارتونیست مطبوعاتی کدام سمت است؟
بهگمان من هنرمند، ضمن داشتن یک جهانبینی و زاویهی دید مخصوص بهخود، بهتر است سعی کند بیش از هر چیز به حقیقت متعهد باشد، نه احزاب و گروههای سیاسی. در سیاست، فرهنگِ معامله وجود دارد و خیلی پیشآمده سیاستمداران برای جابه جایی مناصبات قدرت، آرمانها و اصولشان را ولو موقت، معامله کنند. معامله در سیاست یک روش و استراتژی پذیرفتهشده است و حتی از آن با صفتهای خوبی یاد میکنند. هنرمندی که وابستگی بیقیدوشرطی به احزاب سیاسی داشتهباشد در اینجور مواقع گیر میافتد چون ممکن است مجبور شود حقیقت را هم بر سر معامله بگذارد که برای یک هنرمند چنین معامله ای حتماً زیانآور است. حقیقت یک عیب بزرگ که دارد ایناست که همه بر روی آن توافق ندارند! این هم یک امر نسبی است و به همین خاطر هست که مسئله کمی پیچیده میشود. همیشه تعدادی هنرمند هستند که تحت همین نسبیت در حقیقت، معاملهی سیاسی میکنند و با زیرکی میتوانند این عیبشان را هم بپوشانند. من امیدوارم بتوانم مثل این نوع از هنرمندها نباشم.
• هنر کاریکاتور، هنر طنز تصویریست. اما طنزی که نخنداند، همچنان طنز است؟
اینکه خنداندن یک امر الزامآور برای کاریکاتور باشد یا نباشد چیزیاست که هنوز توافقی بر آن صورت نگرفته. حتی اگر همه روی الزامآور بودنش توافق کنند خودِ خنده یک رفتار نسبی است. ممکن است من از چیزی رودهبُر شوم که به نظر شما خیلی چیز لوس و بی مزهای باشد. پس نمیتوان به این آسانیها توافق کرد. در مورد خودم دوست دارم کارهایم در عین تلخی، مخاطب را بخندانند. مثل کارهای چارلی چاپلین. اما خب متأسفانه در کل من آدم بامزهای نیستم و به خیلی از همکاران که آدمهای بامزهای هستند و کارهای خندهدار تولید میکنند حسودیام میشود. همین حالا که اینها را میگویم دارم زور میزنم که آدم بامزهای به نظر برسم! (البته تقصیر سئوالهای شما هم هست که خیلی جدیاند!) من حتی نمیتوانم یک جوک را بیشتر از چند دقیقه توی ذهنم حفظ کنم که با تعریف کردنش در جای دیگر اظهار بامزگی کنم! شما یک نفر را بتوانی پیدا کنی که من توانستهباشم برایش جوکی تعریف کنم، آنوقت بهعنوان جایزه برایتان یک جوک تعریف میکنم!
• جایگاه خانهی کاریکاتور در کاریکاتور امروز ایران؟
خانهی کاریکاتور جایگاه ویژه و مهمی در کاریکاتور ایران دارد و بسیار برای این هنر جریانسازی کرده، اما این همهی آن چیزی نیست که میتوانست داشته باشد. میدانیم که طبق اساسنامهی خانهی کاریکاتور و قوانین شهرداری تهران، خانهی کاریکاتور موظفاست حوزهی عملش صرفاً محدود به تهران باشد که البته با وجود اینترنت و امکان همکاری در فضای مجازی قدری دستش باز است. حالا مشکل بزرگتر به نظر من اینجا نیست، آنجاست که خانهی کاریکاتور مقداری ایدئولوژیک رفتار میکند و به یک خط مشی سیاسی خاص تعلق خاطر دارد. وقتی یک سلیقهی سیاسی خاص در دستور کار باشد (هر سلیقهای هم که باشد) همیشه عدهای هستند که ترجیح میدهند در آن چارچوب کار نکنند و باعث نوعی دودستهگی میشود. باعث میشود نوعی انحصار هنری در توجه به هنرمندان به وجود آید که نتیجه آن هم مشخص است: نارضایتی بخشی از هنرمندان و خالی کردن پشت خانهی کاریکاتور. خانهی کاریکاتور چه حوزه عملش محدود به تهران باشد چه نباشد، وقتی موفقتر است که خانهی همه کاریکاتوریستها با هر سلیقه ای باشد و خود را به همه نزدیک کند. در رابطهای که امروزه بین این نهاد هنری و هنرمندها برقرار است (یا شاید هم نیست!) کمی بوی لجبازی به مشام میرسد. شکر خدا رابطهی شخصی من با مسئولین آن خوب است –که این خوبی هم از خود آنهاست- اما این هم همهی آن چیزی نیست که میتوانست باشد.
• وجود جشنوارههای کاریکاتور تاثیری در رشد کارتون مطبوعاتی کشور دارد؟
این هم یک چیز نسبی است. جشنوارهها بهعنوان یک نقطهی عطف معمولاً میتوانند ضمن ارزشگذاری و ارزشسنجی، در بستر خودشان عامل رشد هم باشند. میتوانند هم اینگونه نباشند و از روی رفع تکلیف برگزار شدهباشند و یا تحت یک ایدئولوژی دیکته شده باعث سفارشپذیر شدن هنرمندها شوند. جشنوارهها یک امکان هستند برای رشد، لازم هستند اما کافی نیستند. اگر انگیزهای اضافه بر پول و جایزه در کار باشد عالی هستند. برای خود من خیلی از جشنوارهها تجربیات خوبی بودند. در متن آنها توانستم وزن و درجهی کیفی کارهایم را بسنجم و در حاشیه آنها با خیلی از همکاران (که هرگز آنها را ندیدهبودم) دیدار کنم و آشناتر شوم. جشنوارهها در اغلب موارد میتوانند باعث شکوفایی باشند و در مواردی هم باعث گمراهی هنرمندها شوند. بستگی به خیلی چیزها دارد.
• چه نوع اخباری شما را برای کارتون کشیدن بیشتر سر ذوق میآورد؟
هر چیزی که ذهنم را قلقلک دهد یا بدانم که مردم نسبت به آن دغدغه دارند برایم تولید انگیزه و سوژه میکند. حالا سیاسی باشد یا اجتماعی یا فرهنگی و … فرقی ندارد. قبلاً اینطور بود که توجه و تمرکزم روی سیاست بیشتر بود اما امکان همکاری با تیم بیقانون در روزنامهی قانون یا روزنامههای غیرسیاسی مثل شهروند با دغدغههایی شهری و اجتماعی و فرهنگی، باعث شد بتوانم جنبههای غیرسیاسی را هم در کارم تقویت کنم. از این بابت مثل فوتبالیستی که نه برای پول، بلکه برای پیشرفتش تیم خوبی انتخاب کردهباشد از خودم راضیام! اخیراً هم چند روزنامهی سیاسی با وعدهی بازوبند کاپیتانی میخواهند برم گردانند به میدان کاریکاتور سیاسی!
• آرزوی شما به عنوان یک کارتونیست؟
آرزوهایم تقریباً همانهایی هستند که در کارتونهایم آنها را به شکل معکوس نشان میدهم. در کارتونها سعی میکنم چیزهایی را بهتصویر بکشانم که خودم و مردم را آزار میدهند، به این ترتیب هر اتفاقی که در کارتونها به تصویر میکشم اگر در دنیای واقع رخ ندهند میشود آرزوی من. اما اگر منظورتان بیان آرزو از آن لحاظ(!) است باید بگویم که تعدادشان مقداری زیاد هست و در این مصاحبه نمیگنجند. بعضیهایشان را هم که اصلاً خجالت میکشم بگویم! شاید یکی از آرزوهایم همین باشد که خانهی کاریکاتور بتواند متعلق به همهی کاریکاتوریستها و سلایق باشد.
• تاکنون چه مقامهایی را کسب کردهاید؟
میتوانم لیست بلند بالایی از جوایز ردیف کنم تا برایتان ثابت شود که چه کاریکاتوریست خوبی هستم! اما در عوضش اگر بخواهیم واقعبین باشیم و لیست ناکامیهایم را هم بنویسم خیلی بلندبالاتر میشود. در بعضی جشنوارهها کارهایم را در همان دور اول کنار میگذارند و حسابی ضایعم میکنند که البته من آن را به حساب لجِ داوران و فدراسیون با خودم میگذارم. گاهی وقتها پنالتیهایمان را نمیگیرند، حالا برنامهی نود نشان خواهد داد و معلوم خواهد شد!
• از اینکه وقت گرانبهای خود را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزاریم.
درست است که به شدت کمبود وقت دارم اما احتمالاً وقتم به آن گرانبهایی که شما فکر میکنید هم نیست! ارادت دارم و از اینکه برای این گفتگو کلی بدقولی کردم عذرخواهی میکنم.
سید علی روح الامین
شیرین طنز – تیر ماه ۹۵
بخشی از آثار احسان گنجی را در ادامه می بینید :
علاقه مندان می توانند آثار احسان گنجی را در کانال https://telegram.me/ehsancartoon در تلگرام دنبال کنند.