menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

روح الله احمدی صابر قدیمی سعید طلایی

آیا طنزپرداز مخاطب خود را می شناسد؟

به گزارش شیرین طنز، به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، سعید طلایی، روح الله احمدی و صابر قدیمی طنزپردازان جوانی هستند که دغدغه هایشان آنها را به میزگرد ما کشاند تا موضوعات و مسائل طنز امروز را بررسی کنیم که آیا طنزپرداز مخاطب خود را می شناسد؟ این گزارش شامل ۲ بخش می باشد که در ذیل به استحضار علاقه مندان می رسد :

روح الله احمدی صابر قدیمی سعید طلایی

بخش اول

در ابتدا تعریفی از طنز امروز داشته باشید و اینکه در حال حاضر جایگاه طنز در کشور کجاست؟

روح الله احمدی:

ابتدا بهتر است طنز را براساس اصول و موضوعات واقعی تعریف کنیم و از فکاهه و لبخند جدا کنیم، اینطور شاید بهتر بتوانیم در مورد جایگاه طنز صحبت کنیم. چون جایگاه لبخند و قهقه در میان مردم خیلی بیشتر از طنز است.

لبخند در رسانه های صوتی و تصویری، نشریات و برنامه های فکاهی، خیلی زیاد داریم اما برنامه هایی که به ذات اصلی طنز پرداخته باشد بسیار کم است، که البته در ساخت چنین برنامه هایی ضعف داریم و حتی برنامه هایی که به طنز شبیه است در آخر به فکاهه ختم می شوند. متأسفانه حتی اگر به اسم برنامه طنز در رسانه ها شروع به فعالیت کنیم، کم کم مجبوریم که به فکاهه برسیم.

روح الله احمدی

می توانیم با ابزارهایی همچون هزل، هجو و فکاهه به طنز فاخر برسیم؟

روح الله احمدی:

البته می توانیم در طنز از ابزارهای همچون هزل، هجو و فکاهه استفاده کنیم، اما اگر بخواهیم با این موضوعات به طنز فاخر برسیم، به عقیده من خیر نمی شود. ببینید، فکاهه یک نوع شوخی معتدل محسوب می شود که در سطح اجتماع می توان بیان کرد نه کسی را ناراحت می کند و نه مشکلی به وجود می آور. اما هزل به عنوان شوخی نامطبوع در میان همگان جا افتاده است یعنی نوعی از شوخی است که نمی توان در همه جا از آن استفاده کرد. به عنوان مثال: در جمع خانواده وقتی کسی اطرافیان را با جوک یا جمله بامزه ای می خنداند، یک طنزپرداز نیست.

موضوع هجو هم بیشتر بحث تخریب را دارد که معمولا برای شخصی شدن مورد استفاده قرار می گیرد و اجتماعی نیست. در صورتی که طنز ترکیبی از تمام این ابزارهاست، هدف و قصد طنز اجتماعی دوستی و اصلاح است و عناصر فکاهه و لبخند را همراه خود دارد. حال، بعضی مواقع جلوی بعضی از این شاخه ها می ایستد چون هجو و هزل براساس تخریب است، اما طنز براساس سازندگی موضوع را مطرح می کند.

صابر قدیمی:

با توجه به صحبت های آقای احمدی، من معتقدم که شوخ طبعی زیر مجموعه های مختلفی دارد و هر چند طنز از وجوه دیگر شوخی طبعی، اعم از مطایبه (جک)، یا هزل و هجو ارجحیت دارد ولی موافق این هم نیستم که ارزش این عناصر را منکر شویم. یعنی اینکه خود مطایبه هم می تواند، به تنهایی مثمرثمر باشد. وقتی جامعه ای درگیر مسائل و موضوعات روزمره است و وجه قالب درگیری ها و دغدغه هاست، مسلماً از خنده به دور است. شاید نزدیک ترین راه رسیدن به خندیدن همان مطایبه باشد، ما نباید این شوخ طبعی هایی را که میان مردم وجود دارد را کمرنگ کنیم.

به هر حال آن چیزی که مسلم است، نه تنها در ایران بلکه در همه جای جهان این نوع تفاوت ها وجود دارد بین عناصر مختلف شوخ طبعی، مهمترین دغدغه همگان طنز است، چون طنز منجر به حرکت و تفکر می شود و این تفکر که بعد از به وجود آمدن لبخند، حرکتی را به همراه دارد. این حرکت می تواند بسیاری از مشکلات و معضلاتی که در حالت جدی حل کردن آن سخت است، طنز می تواند آن معضلات را مرتفع کند.

صابر قدیمی

متأسفانه بعضی از مسئولان با طنز کنار نمی آیند و در مقابل موضوعات طنز جبهه گیری می کنند. اگر مسئولان و مدیران دولتی در اصل فکر کنند که چرا طنزپرداز به سمت این موضوع رفته است و مشکلات را پررنگ تر می کنند، به جای اینکه درصدد برطرف کردن آن برآیند جبهه گیری می کنند و مشکلاتی را برای طنزپرداز به وجود می آورند.

آیا می توان مطایبه را به عنوان یک اثر هنری در جامعه مطرح کرد یا خیر فقط طنز را می توان به عنوان رسانه ای قدرتمند، معرفی کرد؟

سعید طلایی:

تمام این ابزارها و عناصر طنز کاملاً وظیفه شان از یکدیگر جداست. ما نمی توانیم دقیق بگوییم که این مسئله لازم است و دیگری لازم نیست. طنز مثل چراغ خطر یا زنگ هشدار در جامعه است که می تواند خیلی از خطراتی که جامعه را تهدید می کند و نمی توان به زبان جدی به آنها پرداخت با میانبر به آنها برسد. از طرفی دیگر فکاهه یا مطایبه در جامعه لازم است و جایگاه خودش را دارد.

سعید طلایی

می بایست جامعه ای که اندوهگین است را به هر بهانه ای حتی بدون وجود تفکر، خنداند. ولی طنز یک قدم فراتر از این موضوع گام بر می دارد و به مخاطب اجازه می دهد در ورای لبخندش به یک مسئله دیگر هم فکر کند، مسئله ای که شاید قبلاً نتوانسته یا اجازه نداشته به شکل دیگری به آن نگاه کند و طنز مانند یک میانبر اجازه می دهد تا یکسری از فیلترها را دور بزنیم و به جان کلام فکر کنیم.

با توجه به اینکه هنر محملی برای انتقال آسیب ها و معظلات اجتماعی است، فکر می کنید جایگاه طنز کشور کجاست؟

روح الله احمدی:

طنز در جایگاه بالایی قرار دارد، وقتی هنر و البته بخش انتقاد هنری با فاکتور لبخند وارد می شود نقد خوب خواهیم داشت و نیش انتقاد گرفته می شود. البته باز هم بستگی به مخاطب دارد، که می تواند با این موضوعات کنار بیاید و آن را هضم کند یا دوباره جبهه گیری می کند. البته طنز رسانه ای در این چند سال اخیر جایگاه خوبی داشته است البته اگر بخواهیم طنز را به عنوان، طنز فاخر در نظر بگیریم.

طنزپرداز در پردازش طنز باید مخاطب خود را به خوبی بشناسد و از دغدغه های جامعه خود با خبر باشد، نظر شما در مورد این نوع نگرش چیست؟

صابر قدیمی:

در این چند سال اخیر شاهد توجه بیش از پیش به انواع مختلف شوخ طبعی ها بودیم و این امر هم به خاطر نیازی بود که احساس می شد. وقتی که شرایط و مقتضیات زمان به سمتی می رود که مشکلات اقتصادی و اجتماعی بر مردم حادث می شود نیاز به لبخند همراه با تفکر نمود پیدا می کند و دغدغه بالا می رود و این می تواند در قالب های مختلف رخ دهد.

قند پهلو

به عنوان مثال در قالب تلویزیون کمدی های تصویری داشتم، همانند: آثار عطاران و مدیری و دیگر آثاری که در قاب تلویزیون نمایش داده می شود مانند : خنده بازار که در سطح پایین است. در این یکی دو سال اخیر با به وجود آمدن برنامه های مانند قند پهلو و ترغیب مخاطب عام که می توان از وجوه و زوایای مختلف هم به طنز نگاه کرد منجر به حرکتی شد که نمونه آن را در نمایشگاه می بینیم و کتاب آقای ناصر فیض با نام «فیض بوک» به چاپ چندم می رسد و این اتفاق خوبی در زمینه طنز است.

فیض بوک

 ما استقبال از سوی مردم به سمت طنز را مشاهده می کنیم امیدواریم که این پل بین مخاطب و طنزپرداز پابرجا باقی بماند. تا به یک نقطه ایده آل بین مخاطب و طنزپرداز برسد.

بخش دوم

تا چه اندازه طنزپرداز باید مخاطب اش را بشناسد، تا مخاطب در مواجهه با طنز فاخر آن را پس نزند؟

سعید طلایی:

من معتقدم که مخاطب، طنزپرداز را می سازد و طنزپرداز هم مخاطب را. این حلقه ای است که طنزپرداز باید سعی کند سطح مخاطب را بسنجد و در ارتقای سطح فکری او تلاش کند. تصور کنید، برنامه ای همانند “خنده بازار” از رسانه ملی پخش می شود و مورد اقبال مخاطبان قرار می گیرد سطح توقع مخاطب را در یک جایی نگه می دارد. وقتی از آنان پرسیده می شود نظرتان در مورد طنز خنده بازار چیست؟ در جواب می گویند همین که برنامه ای ما را شاد می کند و لبخند بر لبان ما می آورد، کافی است. با این اوصاف طنزپرداز در درجه اول باید به ارتقاء سطح سلیقه مخاطب فکر کند.

نباید طنزپردازان را از مخاطبان جدا دانست، ما هم جزیی از مردم هستیم و باید سعی کنیم سلیقه آنان را بشناسیم. درست است که بسیاری عقیده دارند جایگاه طنز نسبت به دوران قبل از خودش، وضعیت مناسب تری دارد اما با این حال دوران خوب‌اش را طی نمی کند؛ طنز در حالت کلی دوران خوبی را سپری نمی کند. ببینید، وقتی می گوییم چهره های طنز را نام ببرید باز هم به “منوچهر احترامی” و “عمران صلاحی” برمی خوریم، در روزگار امروز نتوانسته ایم چنین طنزپردازانی را پرورش دهیم.

من معتقدم، طنز امروز کشور ما جایگاه خوبی ندارد. همه تصور می کنند برنامه “قندپهلو” توانسته این جایگاه را ارتقاء دهد، اما این برنامه، طنز نیست بلکه شعر فکاهه است وقتی برنامه قندپهلو از ما می خواهد که – این عکس را ببینید و در مورد این عکس یک جمله طنز بنویسید- و یا -جای خالی را با کلمات طنزآمیز پر کنید- مسلما با پر کردن جای خالی طنز فاخر ساخته نمی شود. این برنامه به نوعی شعر طنز را به مردم معرفی می کند.

توجه به اینکه حوزه هنری یکی از متولیان فرهنگی در جامعه محسوب می شود و جشنواره ای در زمینه طنز به عنوان طنز سوره برگزار می کند، درباره برگزاری چنین جشنواره هایی نظرتان چیست؟ آیا تاثیری در روند ارتقاء جایگاه طنز یا طنزپردازان دارد؟

صابر قدیمی:

جشنواره ها و جلسات طنز همانند عرضه مستقیم می مانند. در جشنواره به دلیل حضور مخاطب، طنزپرداز وقتی اثر خود را می خواند بازخوردها را مستقیم مشاهده می کند که آیا اثرش مورد استقبال قرار گرفته است یا خیر. حتی اگر گفتمان و دیالوگی بین مخاطب و طنزپرداز هم رد و بدل نشود، از نوع رفتار و برخورد مخاطب می توان متوجه شد که عکس العمل آنان در مقابل نوع طنز چیست. هر چه قدر این نوع تعامل مستقیم بین طنزپرداز و مخاطب بیشتر باشد، می توان به نقطه اشتراک بهتری برسیم.

جشنواره ها هم بالطبع می توانند، تاثیر گذار باشند. البته این تاثیرات می تواند هم مثبت و هم منفی باشد. مانند یک صنعت ادبی عمل می کند همان طور که می تواند برای تقویت یک اثر هنری مثمر ثمر باشد می تواند دچار ضعف و واپس زدگی اثر شود. معتقدم اگر جشنواره ها ساز و کار خوبی را طراحی کنند، اهداف خوب و بلند مدتی را داشته باشند، برنامه‌ریزی مدون و با نظمی را طی کنند و درصدد تحقق این اهداف برآیند، قطعا برگزاری جشنواره ها مفید خواهند بود.

روح الله احمدی:

در کنار برگزاری جشنواره ها می خواهم به طنزپردازان شهرستانی اشاره کنم، که البته برگزاری این نوع جشنواره ها برای طنزپردازان شهرستانی مقدمه ای برای ارائه آثار آنان است. زیرا این نوع محافل می تواند برای آنان راهگشا باشد. هنرمندان خوبی در استان ها هستند که استعداد بالایی دارند اما کسی نیست تا آنان را به جامعه هنری معرفی کند، ما باید داخل شهرستان ها افرادی با مدیریت اجرایی قوی داشته باشیم تا استعدادها را شناسایی کند.

سعید طلایی:

طبیعتا منکر برگزاری جشنواره ها نیستم، اما به نظر من جشنواره محل ارائه آثار نیست، ما ماهیانه جلسات طنز داریم که مخاطبان زیادی هم دارد، طنزپردازان آثار خود را هر ماه می خوانند پس قرار نیست در جشنواره ها اتفاقات تازه ای بیفتند، مهم ترین امتیاز مثبت جشنواره ها کشف استعدادهاست، یعنی اینکه طنزپردازان شهرستانی در این نوع جشنواره ها شرکت می کنند و مقام هم کسب می کنند این نشان از استعداد بالای آنان است.

نقدی هم که می توان از نوع برگزاری جشنواره داشت در این است که چرا جشنواره را از سالانه به دو سالانه تبدیل کرده اند، هر چه قدر هم با محدویت مالی مواجه باشند نباید اجازه بدهیم چنین اتفاقی بیفتد، اگر شده جوایز کمتری را اختصاص دهیم، باید این گردهمایی را سالیانه برگزار کنیم و اجازه بدهیم طنزپردازان شهرستانی به بهانه طنز مکتوب به تهران بیایند و استعدادهایشان را در معرض نمایش عموم قرار دهند. به این صحبت هایم پایبندم که طنز در شهرستان ها مهجور مانده است و باید به آنها هم رسیدگی شود.

معضلی که در طنز وجود دارد این است که خیلی از طنزپردازان طنزهای تاریخ مصرف دار می گویند که شاید برای آیندگان مفید نباشد یا حتی این نوع طنز برای مردم تا چند ماه جذابیت داشته باشد و بعد فراموش شود، چرا طنز پردازان به سمت این نوع طنزهای ژورنالیستی رفته اند؟

سعید طلایی:

این حرف شما را کاملا قبول ندارم، بالاخره طنزپرداز وظیفه اش این است، که مشکلات جامعه را به گونه ای بیان کند تا تلنگری به مسئولانی که کاری از دست شان بر می آید، زده شود. وقتی کتاب «حالا حکایت ماست» از عمران صلاحی را می خوانید، خیلی از مطالب آن کتاب برای ما جذابیت ندارد و خنده دار نیست، نمی توان دیگر با آن ارتباط برقرار کرد. وقتی تحقیق کنید متوجه خواهید شد که این طنز برای دوران خودش گفته شده و در آن زمان هم تاثیرات خودش را گذاشته است.

به این شکل نیست، که بگوییم که موضوعات تاریخ مصرف دار خوب نیستند، اتفاقا این نوع طنزها در زمان خودش خوب است و نتیجه هم می دهد.

روح الله احمدی:

نمی توان در مورد این موضوعات به راحتی اظهار نظر کرد، باید مسائل را از هم تفکیک کرد. به عنوان مثال: آثار طنز با فاکتورهای مناسب هنری و مناسب را باید چاپ کرد تا برای آیندگان باقی بماند. اما طنزهایی که در برنامه ای مانند؛ «پا تو کفش اخبار» مطرح می شود، کارشان این است که به طنزهای روز بپردازند و اتفاقا با تاریخ مصرف. ما طنز مطبوعاتی هم داریم که در دنیای اکنون لازم است و نمی توان آن را کنار گذاشت.

البته تمام تقصیرها را نباید به گردن طنزپرداز بیندازیم. وقتی من را به جلسه ای دعوت می کنند و یا می گویند محفل طنز هفتگی برگزار کنیم و مسئول یا مدیر اجرایی آن می گوید می خواهم سالن از خنده منفجر شود این نگاه یک متولی فرهنگی است و مقصر طنزپرداز نیست.

سعید طلایی:

البته یک مشکل اساسی هم وجود داردکه خیلی ها تصور می کنند هر چیزی که نوشته اند را باید کتاب بکنند. خیلی از طنزهای موجود طنز مطبوعاتی است که باید در رادیو مطرح شود تا مسئول یا مدیر اجرایی مربوطه بشنود و تمام شود و راه حلی برای معضلات بیابند. یا طنزی که در هفته نامه نوشته می شود نباید دیگر کتاب شود. باید به آنان گفت: طنزهای مطبوعاتی را کتاب نکنید.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر